علاّمه مجلسى از شیخ بزرگوار و ثقه، صدوق رحمةالله، روایت کرده است که در
دوران شدت و غلبه بیمارى حضرت زهرا علیهاالسلام، زنان مهاجران و انصار به
عیادت ایشان رفتند، و جویاى احوال ایشان شدند و پرسیدند: در این حال
بیمارى، چگونه سر مىکنید؟ حضرت بدینگونه پاسخ گفت: «به خدا سوگند!
روزگارم سر مىشود و حالم به گونهاى است که از دنیاى شما ناخشنود و از
مردان شما خشمگین و ناراحتم ... «لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ
أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذَابِ هُمْ
خَالِدُون»(مائده:80) و بد چیزى است آنچه که نفوسشان مقدّم داشته؛ چرا که
موجب خشم و غضب الهى شده و در عذاب جاودانهاند.
... واى بر آنها!
چگونه خلافت را از پایگاه استوار رسالت و پایههاى محکم نبوّت و محل نزول
وحى امین و انسان آگاه به امر دین و دنیا منحرف کرده، دور ساختند؛ «أَلَا
ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِین» (زمر: 15) آگاه باشید که این همان
زیان و خسران آشکار است.
در امر شفّافسازى سیاسى و بازشناسى حق
خلافت، حضرت زهرا علیهاالسلام هر محملى را براى این ادعا برمىگزیند تا
بتواند از تحریف و انحرافى که به وسیله حکومت تازه روى کار آمده پرده
برداشته، اتمام حجّت نماید و مسئولیت خود را در یارى دین و کیان و مرکزیت
آن یعنى حضرت على علیهالسلام ادا نماید و این مسئله را در خطبه «فدک» در
مسجد و خطبه «عیادت» تصریح نموده، بدون ابهام و پیچیدگى، نظریاتش را بیان
مىکند.
... پس اى کاش بینى مردمى که «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ
یُحْسِنُونَ صُنْعا» (کهف: 104) مىپندارند کار نیک انجام مىدهند، به خاک
مالیده شود. «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـکِن
لایَشْعُرُون»(بقره: 12)؛ آگاه باشید که آنان تبهکارند و خود نمىفهمند.
«أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن
لایَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون»(یونس:
35)؛ آیا آن کس که به درستى و راستى هدایت مىکند براى پیروى شایستهتر
است، یا آن کس که خود هدایت نیافته باشد؟ پس شما را چه شده است؟ چگونه
قضاوت مىکنید؟
سوگند به خداوندگارت که شتر این فتنه آبستن شده، به
همین زودى خواهد زایید و شما قدح خونین و سمّ مهلک آن را خواهید دوشید. در
آن هنگام «یَخْسَرُ الْمُبْطِلُون»(جاثیه: 27) یاوهسرایان و تبهکاران
زیان خواهند دید، و آیندگان پیامد سنّتهاى گذشتگان را خواهند دید و در آن
هنگام، به خاطر رضایت خاطر جمعى، خود را آماده فتنه و آشوب کنید و به
شمشیرى برّان و هرج و مرج فراگیر و خودکامگى ستمگران نوید دهید!
سهمیههایتان را اندک خواهند داد و محصولات کشاورزىتان را خود درو خواهند
کرد. واى بر شما! که در آن هنگام در چه شرایطى به سر مىبرید! دلهایتان
کور گشتهاند. آیا ما شما را الزام و اجبار نماییم، در حالى که خود اکراه
دارید؟ «فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَ أَنتُمْ لَهَا
کَارِهُون»(هود: 28) (1)
حضرت زهرا علیهاالسلام با اصرار و پافشارى
نسبت به «فدک»، هدفش آن بود که زمینه را براى حضرت على علیهالسلام در
مطالبه حق پایمال شدهاش آماده سازد و در واقع، «فدک» و خلافت با یکدیگر
همراه و در یک مسیر قرار گرفته بودند؛ چنان که بعدها کلمه «فدک» عنوان
بزرگترى پیدا کرد که منحصر به یک سرزمین مزروعى که در زمان رسول خدا
محدود و معیّن بود، نمىشد، بلکه موضوع فدک همپاى خلافت و تمام دفترچه و
پرونده اسلام شد.
ابن ابى الحدید و طبرى از عمر بن خطّاب روایتى
آوردهاند که متضمّن این موضعگیرى نسبت به حضرت على علیهالسلام و حضرت
زهرا علیهاالسلام مىباشد. عمر بن خطّاب به ابن عبّاس مىگوید: «آیا
مىدانید که چه چیز باعث شد پس از محمد، قومتان (قریش) توجهى به شما
نکنند؟ آنان از این که نبوّت و خلافت در شما جمع شود و بدینوسیله، بر قوم
خود فخر و مباهات کنید خوششان نمىآمد. بنابراین، قریش براى خود فکرى کرد
و به نتیجه رسید.»(2)
سوگند به خداوندگارت که شتر این فتنه آبستن
شده، به همین زودى خواهد زایید و شما قدح خونین و سمّ مهلک آن را خواهید
دوشید. در آن هنگام «یَخْسَرُ الْمُبْطِلُون»(جاثیه: 27) یاوهسرایان و
تبهکاران زیان خواهند دید، و آیندگان پیامد سنّتهاى گذشتگان را خواهند
دید و در آن هنگام، به خاطر رضایت خاطر جمعى، خود را آماده فتنه و آشوب
کنید و به شمشیرى برّان و هرج و مرج فراگیر و خودکامگى ستمگران نوید دهید!
سهمیههایتان را اندک خواهند داد و محصولات کشاورزىتان را خود درو خواهند
کرد.
و پیداست که حزب حاکم بر تمام حقوق سیاسى بنى هاشم دست
گذارده، تمام امتیازات مادى و معنوى آنان را لغو ساخته بود و نسبت به
اموال نیز بنىهاشم را از فدک و میراث و خمس (سهم ذوىالقربى) محروم
ساخته، آنان را مانند دیگر مردم به شمار آوردند. بنىهاشم و در رأس آنان،
على ابن ابىطالب علیهالسلام نمىتوانستند خود نسبت به مطالبه حقوق مغضوب
خود اقدامى کنند. حضرت زهرا علیهاالسلام رأسا اقدام به مطالبه حق خود و
دیگر افراد بنىهاشم نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام با اصرار و پافشارى نسبت
به «فدک»، هدفش آن بود که زمینه را براى حضرت على علیهالسلام در مطالبه
حق پایمال شدهاش آماده سازد و در واقع، «فدک» و خلافت با یکدیگر همراه و
در یک مسیر قرار گرفته بودند؛
عمر بن خطّاب به ابن عبّاس مىگوید:
«آیا مىدانید که چه چیز باعث شد پس از محمد، قومتان (قریش) توجهى به شما
نکنند؟ آنان از این که نبوّت و خلافت در شما جمع شود و بدینوسیله، بر قوم
خود فخر و مباهات کنید خوششان نمىآمد. بنابراین، قریش براى خود فکرى کرد
و به نتیجه رسید.»
چنان که بعدها کلمه «فدک» عنوان بزرگترى پیدا کرد
که منحصر به یک سرزمین مزروعى که در زمان رسول خدا محدود و معیّن بود،
نمىشد، بلکه موضوع فدک همپاى خلافت و تمام دفترچه و پرونده اسلام شد.
دلیل بر این مطلب آن که ائمّه اطهار علیهمالسلام هنگام تحدید و تعیین
مرزهاى «فدک»، آن را منحصر به آن روستا و مزرعه نکردند، بلکه ـ مثلاً ـ
امیرالمؤمنین على علیهالسلام آن را در زمان خود، به این عبارت تحدید
نمود: «یک مرز فدک کوه اُحد است و مرز دیگرش عریش مصر، حدّ دیگر کناره
دریا و مرز دیگر دومةالجندل» که اینها حدود تقریبى جهان اسلام در آن
دوران بودند و حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام نیز پس از آن که
هارونالرشید اصرار کرد که «فدک» را از او بپذیرد، فرمود: من آن را از تو
نمىگیرم، مگر با تمام حدود و مرزهایش. هارونالرشید پرسید: حدودش چیست؟
فرمود: حد اول عدن، حد دوم سمرقند، حد سوم آفریقیّه، حد چهارم کناره دریا
از خزر تا ارمنیّه. هارون گفت: دیگر چیزى براى ما باقى نماند. حضرت فرمود:
من به تو گفتم که اگر حدودش را مشخص سازم، تو پس نخواهى داد.
از
اینرو، در امر شفّافسازى سیاسى و بازشناسى حق خلافت، حضرت زهرا
علیهاالسلام هر محملى را براى این ادعا برمىگزیند تا بتواند از تحریف و
انحرافى که به وسیله حکومت تازه روى کار آمده پرده برداشته، اتمام حجّت
نماید و مسئولیت خود را در یارى دین و کیان و مرکزیت آن یعنى حضرت على
علیهالسلام ادا نماید و این مسئله را در خطبه «فدک» در مسجد و خطبه
«عیادت» تصریح نموده، بدون ابهام و پیچیدگى، نظریاتش را بیان مىکند و
استحکام این کلام را در استناد پى در پى به آیات قرآن کریم پىریزى
مىنماید و فصاحت و بلاغت و شیرینى بیان، روانى عبارت، نیرومندى استدلال و
انسجام در گفتار، آوردن انواع و اقسام استعارات و کنایات، والایى سطح
مطلب، تمرکز نسبت به اصل هدف و در عین حال، تنوّع مباحث با پیچیدگى با
آیات خدا، سخنش را جاودان و کلامش را درخشان و نبوغ و بینشش را پیش از پیش
اظهار مىدارد.
سایت تبیان
پینوشتها:
1- محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 8، ص 109ـ 112.
2- ابن ابى الحدید، پیشین، ج 12، ص 53 / طبرى، پیشین، ج 5، ص 31.