۱- چرا تنها بمونیم
2- هفت خوان ازدواج
3- اصلاح الگوی مصرف در ازدواج
4- اندر مصائب مقدمات عروسی
5- آخرین قیمت دختر خانم ها
6- استرس قبل از ازدواج
۷-شنیدنیترین روایت عاشقی
۸-چه کنم با قلب شکسته
۹- تفاهم های قلابی
10- وقتی ازدواج ویرانگر می شود
11- خطاهای دخترانه در ازدواج
12- بر سر دو راهی تاهل یا تجرد
13- یا دختر شاه پریان یا هیچ کس
۱۴-افزایش تجرد دختران تحصیل کرده
۱۵-درس هایی برای انتخاب بهتر همسر
۱۶-تاثیر روابط دختر و پسر بر ازدواج
برای خواندن مقالات به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
ازدواج منهای رسوم غلط
در مکتب انسان ساز اسلام، سنت حسنه ازدواج بسیار آسان و ساده و بدور از آداب و رسوم غلط و دست و پاگیر است که حتی پایین ترین طبقات اجتماع، به راحتی می توانند بر اساس ملاک ها و تناسب های معرفی شده از طرف اسلام به تشکیل خانواده اقدام کرده و ازدواج کنند.
اما امروز موجی از آداب و رسوم غلط و ناشایست به راه افتاده که مشکلات را پیچیده کرده و مانع از ازدواج جوانان می شود و در نتیجه سن ازدواج نیز روز به روز بالا می رود.
برخی از این مشکلات و رسم های غلط عبارتند از:
1ـ مهریه سنگین، مثلاً به مقدار تاریخ تولد دختر.
2ـ تشریفات و پیرایه های عریض و طویل و کمر شکن.
3ـ تجمل گرایی و مد پرستی، خرج های اضافی و اسراف و بریز و بپاش.
4ـ چشم و هم چشمی و حسادت ها.
5ـ تهیه جهیزیه های زیاد و غیر ضروری.
6ـ عذر ادامه تحصیل و آزادی بیشتر.
7ـ مشکل پسندی به بهانه های مختلف.
8ـ عذر نداشتن ماشین و مسکن شخصی و .....
9ـ گرفتن شیربها در بعضی از مناطق.
10ـ اجبار به ازدواج فامیلی (مثل پسر عمو ـ دختر عمو) در بعضی از مناطق.
11ـ برقراری مجالس مختلف عروسی به تالارهای گران قیمت و آن چنانی.
12ـ برقراری مجالس آلوده به گناه و فساد، عروسی های مختلط و مزاحمت های اجتماعی.
13ـ عدم توجه به تحقیق و مشاوره به بهانه «قسمت بودن» ازدواج.
- حال سوال این است که:
1ـ این همه رسم ها و پیرایه های کمر شکن را چه کسی بوجود آورده است؟
2ـ چرا ماه به ماه و سال به سال بر این گونه رسوم غلط افزوده می گردد؟
3ـ چرا به جای گشودن گره ها، بر گره ها می افزاییم؟
4ـ چرا در فکر آن پسر و دختر جوانی که ضرورت فطری و اجتماعی ازدواج را به آن ها لازم می داند نیستیم؟
صحیح است که وضع زندگی عوض شده و سطح معیشت بالا آمده، اما معیارها و ارزش های اسلامی ـ انسانی، هرگز عوض نشده و نخواهد شد
توصیه های لازم
1- در تعیین مهریه به کم اکتفا کنید؛ چرا که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید: «بهترین زنان امت من، آنان هستند که مهریه اش کمتر باشد.»
بدانید که مهریه سنگین و سرسام آور، آبرو و اعتبار نمی آورد. مثل کسانی نباشید که وقتی در این مورد با انتقاد مواجه می شوند، در جواب می گویند: «چه کسی مهریه را داده و چه کسی مهریه را گرفته» این ها غافل اند که مهریه یک بدهکاری سختی است که زن هر زمان می تواند آن را مطالبه کند.
2ـ تشریفات و خرج های اضافی را کم کنید ، بدانید که تشریفات و تجمل گرایی، همانند تارهای عنکبوتی است که هر چه بیشتر باشد، بیشتر انسان را گرفتار می کند.
صحیح است که وضع زندگی عوض شده و سطح معیشت بالا آمده، اما معیارها و ارزش های اسلامی ـ انسانی، هرگز عوض نشده و نخواهد شد، یعنی: اسراف نکردن، ساده گرفتن، چشم و هم چشمی نکردن و باطل بودن خرافات و تشریفات، و ....همیشه به حال خود باقی است.
3ـ به قدر توانتان جهیزیه تهیه کنید و به ضرورت اکتفا کنید آیا می دانید که در اکثر مواقع 30 درصد جهیزیه ها جزء لوازم زندگی است و بقیه یعنی 70 درصد اضافی و تشریفاتی است. خانواده های عزیز چرا به خاطر تهیه وسایل غیر ضروری و تجملی خود را به قرض و مشکلات می اندازید.
در هر حال، اعتدال و انصاف را رعایت نموده و امکانات و شرایط خانواده عروس و داماد را رعایت کنید و از آن ها انتظارات بیشتر از توانشان نداشته باشید.
این که عروسی فقط یک شب است جواز انجام کارهای حرام و غیر قانونی نمی شود!
4ـ لااقل شما یک قدم مثبت بردارید و به پیشرفت مدگرایی های افراطی و تجمل گرایی ها کمک نکنید. آری در صورت تمکن مالی هدیه دادن خوب است، ولی آیا انصاف است کسی که ندارد با دلیل آوردن این که این رسم است که مثلاً برای تک تک اعضای خانواده عروس و داماد کادو خرید و ... خود را به فشار و فلاکت بیاندازید.
5ـ این که عروسی فقط یک شب است جواز انجام کارهای حرام و غیر قانونی نمی شود! از برقراری مجالس عروسی مختلط، فساد انگیز، رقص زنان آرایش کرده به خصوص عروس در مقابل مردان و از مزاحمت ها به همسایه ها و مردم مثل بوق زدن و ... خود داری کنید.
6ـ ازدواج مانع تحصیل نیست . بدانید اگر ما تشریفات پیچیده ازدواج و امور زندگی را حذف کنیم و آن را بدون آرایش با توافق همدیگر انجام دهیم، نه تنها مانع از تحصیل نیست؛ بلکه کمک خوبی برای ادامه تحصیل و پیشرفت در زندگی خواهد بود.
هفت خوان رستم یا رسم و رسوم؟
رسم و رسوم دست و پاگیر ازدواج
چند سال پیش، پدر خدابیامرزم قبل از فوتش خاطرات آشنایی با مادرم و نحوه ازدواجشان را برایم تعریف کرد.
پدرم آن زمان کارگر یک هتل بود و با مزد نه چندانی که در طول ماه به دست می آورد زندگی خودش را می گذراند. با همان حقوق تصمیم به ازدواج گرفت و به خواستگاری مادرم رفت. تمام بروبیاهایشان دو هفته به طول انجامید و هفته سوم قرار عقد گذاشته شد.
سور و سات عروسی برپا شد. کل جهیزیه مادرم یک وانت وسیله و سه طبق که یکی از آنها آینه و شمعدان بود و دو عدد دیگر لباس های پیش کش و ظرف و ظروف. دو نفر هم کمدی که در وانت جا نشده بود را با خودشان به سمت خانه تازه داماد (یعنی پدرم) آورده بودند.
فردای طبق کشون، عروسی در نهایت سادگی برگزار شد. به رسم محلی های آن زمان یک نفر تشتی را به دست گرفت و نقش ارکستر و خواننده را بر عهده گرفت و مابقی به حد توان خودشان حرکات موزون و ناموزون انجام دادند و...
بعد از این مراسم عروس و داماد به خانه بخت رفتند. خانه ای که از ابتدا با سادگی و بی آلایشی بنیان گذاشته شده بود. از آن خانه هایی که خانم خانه به ذوق دیدار همسر همیشه چشم به در بود که کی همسر وارد می شود تا کفش هایش را جفت کند و ...
امروزه رنگ و لعاب عروسی ها از حالت سنتی خارج شده به گونه ای که بسیاری از افراد برگزاری یک مراسم ساده ولی دلنواز را عامل تضعیف شخصیت خانوادگی خود می شمرند و بر این باورند که هر چه عروسی پرهزینه تر و در مکان لوکس تر برگزار شود، خوشبختی شان سرلوحه دیگر دوستان و اقوام خواهد شد.
هر وامی، بازپرداختی دارد، یعنی ازدواج می کنیم تا کار کنیم، کار می کنیم تا بدهکاری ها را پرداخت کنیم.
1- مراسم خواستگاری و خرج و مخارج آن
در این دوره زمانه به مانند گذشته خواستگاری اولین قدم برای آشنایی طرفین به حساب می آید - به غیر از افرادی که اول آشنا می شوند و بعد به خواستگاری می روند- تازه داماد برای اینکه میزان سرمایه داری خود را به رخ خانواده عروس خانم بکشد یک دسته گل تهیه می کند که هر شاخه آن هشت هزار تومان یا بیشتر قیمت دارد، کت و شلوارش هم از این قاعده مستثنا نیست. در طرف مقابل خانواده عروس، خانه خود را به نحوی می آرایند که به داماد از همین ابتدا یادآوری کنند که ای کسی که به خواستگاری دختر ما آمده ای بدان که این دختر در ناز و نعمت و روی تخت روان بزرگ شده و تاکنون هیچ مشکلی از صد فرسخی او عبور نکرده است بدان اگر به او سخت بگذرد از تو نخواهیم گذشت .
در این جا دور از تصور نیست که آقا داماد کت و شلوار خود را از کسی قرض گرفته باشد و خانواده عروس مبلمان را از همسایه و میوه ها را با چوب خطی که از سبزی فروش سرکوچه دارند، تهیه کرده باشند.
2- بحث شیرین مهریه
حال که عروس خانم و آقا داماد تا حدی نسبت به هم آشنا شدند، رابطه آنها وارد مرحله جدیدی می شود. مرحله ای که طی آن بسیاری از خانواده ها دفتر معاملات خود را باز کرده و بر سر قیمت دختر چانه می زنند.
یک مدت رسم بود که به سال تولد دختر مهریه تعیین می شد ولی به تازگی بلندترین نقاط جهان معیار مهر قرار گرفته است مثلاً ارتفاع قله دماوند (5610) و هیمالیا (8000) خیلی جالب است. معیارهای دینی به کجا رفته اند یا شاید بهتر باشد این را بگوییم که ما تا چه حد از معیارهای دینی فاصله گرفته ایم. خیلی دور نیست زمانی که می گفتند مهریه یک سکه طلا به نیت یکتایی ایزد منان، پنج سکه به نیت پنج تن، چهارده سکه به نیت چهارده معصوم و 114 سکه به نیت سوره های قرآن مجید، ولی گذری بر دفاتر ثبت ازدواج این نکته را به ما یادآوری می کند که دیگر از این معیارها خبری نیست.
به هر حال عروس خانم برای اینکه جلوی دختر خاله اش که چند ماه پیش با 900 سکه عروس شده کم نیاورد 1000 سکه از آقای داماد جهت مهریه اش مطالبه می کند. آقا داماد نیز برای اینکه ثابت کند کی داده، کی گرفته قبول می کند و زندگی این دو جوان وارد مرحله دیگری می شود.
به هر حال کل این مراحل که به نوبه خود زمان بر است هزینه های زیادی هم بر دوش خانواده داماد و هم بر دوش خانواده عروس تحمیل می کند.
3- خوان رنگارنگ نامزدی
حال که همه چیز بر وفق مراد پیش رفته و آقا داماد خود را بدهکار حال و آینده کرده، مراسم نامزدی باید در یکی از تالارهای لوکس برگزار شود تا خدای ناکرده شان و منزلت این دو گل باغ امید پایین نیاید. بهترین ماشین تهیه می شود تا این دو گل شاخ شمشاد وقتی در خیابان های شمال شهر در حال تردد می باشند کاملاً به چشم بیایند.
زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج .
4- عروسی و دیدن نادیده ها
مهلت شش ماهه ای که خانواده عروس به آقا داماد برای برپایی عروسی داده اند به پایان می رسد و باز هم مراسم در لوکس ترین سالن ها برگزار می شود و غذاهای رنگارنگ پیش کش میهمانان می شود و عروس و داماد به خانه بخت می روند و بازی زندگی مشترک از این لحظه آغاز می شود...
آیا عقل ومنطق حکم می کند کسی که به تازگی تصمیم به تشکیل زندگی گرفته از ابتدا خرج های گزاف کند؛ آیا این خرج ها می توانند ضامن خوشبختی طرفین شوند؟ این نکات به هیچ وجه مشخص نیست.
شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که ریخت و پاش ها و خرج های کلان برای قشر مرفه جامعه مشکلی ایجاد نمی کند و به قول معروف کک آنها نمی گزد اما بی شک رواج و بسط تجمل گرایی تیشه بر ریشه هر زندگی ای چه در قشر مرفه و چه قشر ضعیف و متوسط جامعه وارد خواهد کرد.
زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج . ولخرجی های بی حد و حصر طبقه مرفه جامعه باعث ایجاد روحیه مصرف گرایی می شود. با این وضعیت جوانی که به تازگی مشغول به کار شده و می خواهد زندگی مشترکی را آغاز کند در ابتدای امر کوهی از مشکلات که تمام آنها صرفاً مادی است را پیش روی خود مشاهده می کند.
گرایش به خرج های اضافی و بی مورد تا آنجا در تار و پود جامعه رخنه کرده که هر کسی که به سمت خواستگاری و عروسی می رود از همان ابتدا به فکر دریافت وام و خرید اقلام قسطی می افتد.
هر وامی، بازپرداختی دارد، یعنی ازدواج می کنیم تا کار کنیم، کار می کنیم تا بدهکاری ها را پرداخت کنیم.
متاسفانه باید گفت امروزه کمتر جوانی را می توان یافت که از همان ابتدای زندگی، مسیر و حرکت و تلاششان برمحور در کنار هم بودن باشد.
مصطفی خدا بخشی - روزنامه جوان
اصلاح الگوی مصرف در ازدواج!؟
زندگی هایی که عمرشان بیشتر است
زمان های قدیم البته نه چندان دور،حدود بیست سی سال گذشته رسم و رسومات جشن عروسی و ازدواج با کمترین هزینه و به دور از چشم و هم چشمی های آشنا و فامیل برگزار می شد اما امروزه برپایی مراسم جشن عروسی و فراهم کردن امکانات اولیه ازدواج به دغدغه اصلی جوانان و خانواده های آنان تبدیل شده است.
جدل برای خرید حلقه تا جشن در بهترین تالار عروسی
از خرید حلقه تا آیینه و شمعدان و لباس عروس و داماد تا تالار عروسی بحث و جدل بین زوجین و خانواده های آنان تا حدی است که به گفته کارشناسان امور خانواده این مسائل در بین زوجین در دوران نامزدی به جدایی منجر می شود.
گاهی مواقع زوجین به حدی مسائل مادی و هزینه های مراسم عروسی برایشان مهم می شود که یادشان می رود برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفتند.
نه تنها معیارهای ازدواج در حال حاضر تغییر کرده اند بلکه این تغییرات تمام آیین ها و سنت آغاز یک زندگی مشترک را در برگفته است تا حدی که معیار یک مراسم ساده شب عروسی به مجلل ترین جشن با هزینه های میلیاردی تبدیل شده است.
با توجه به فرامین مقام معظم رهبری که شعار امسال را اصلاح الگوی مصرف برشمردند باید جوانان در شرف ازدواج این شعار را در در آغاز ازدواج خود در نظر بگیرند تا بتوانند بر همین اصل در دوران زندگی مشترک به اهداف بالاتر دست پیدا کنند.
تضمین کننده ازدواج پایدار چیست؟
هر بنایی با پی ریزی محکم آن دوام خواهد داشت و بنای ازدواج با تغییر در الگوهای مصرف به خصوص در دوران نامزدی و خرید عروسی و فرهنگ درست خرید کردن در بین زوج ها دوام زندگی مشترک را مستحکم تر و تضمینی برای روزهای سخت خواهد بود.
مهیا کردن شرایط ازدواج و مراسم عروسی باید با تغییر فرهنگ غلطی که در دو سه سال گذشته در بین زوجین و خانواده ها با چشم و هم چشمی رواج یافته به فرهنگ صحیح و بر اساس اصلاح الگوی مصرف تبدیل شود تا مشکلات اقتصادی ،بالابودن هزینه تهیه جهیزیه، میزان مهریه ، اجاره و خرید خانه، بالابودن هزینه مراسم عروسی موانع سد راه ازدواج جوانان نشود.
درست است که برای تأمین اکثر نیازهای بشریت، پول مهم است، اما همه آن نیست . حتی این که پول فراوان، ممکن است سودی نداشته باشد که هیچ ، بلکه درد سر آفرین نیز شود .
زندگی های با دوام
محسن نامدار کارشناس مسایل خانواده وازدواج در این باره گفت: برای آغاز زندگی مشترک یکی از شروط ، داشتن پول برای فراهم کردن یک زندگی متوسط است اما شرط کافی نیست یعنی مادیات نمی تواند جز عواملی باشد که تضمین کننده یک زندگی پایدار است ،چه بسا افرادی بودند که با هزینه های بسیار بالا ، مجلل ترین مراسم های ازدواج را بر پا کردند ولی متاسفانه دوام زندگی شان به چند ماه بیشتر نینجامید. آمار ها نشان می دهد که ازدواج های آسان و با صرف هزینه های معقول پایدارتر از ازدواج های پر زرق وبرق است.
جوانان موانع اقتصادی را مهمترین مشکل ازدواج می دانند
دیدگاه کارشناسان و صاحب نظران نیز در این خصوص این است:"جوانان موانع اقتصادی را مهمترین مشکل ازدواج می دانند." و به گفته آنان بیش از 70 درصد مشکلات جوانان برای ازدواج مربوط به مسائل اقتصادی است و همچنین عدم گرایش بسیاری از افراد در جامعه به امر ازدواج ، الگوبرداری از فرهنگ غرب در برگزاری مراسم ازدواج است. اما با چرخاندن زاویه دید به مسئله ازدواج و فراهم کردن امکانات و شرایط مراسم ساده جشن و خرید عروسی باعث رواج الگوی صحیح در بین جوانان خواهد شد .
ازدواج به دور از افراط و تفریط
اگر در حال حاضر جوانان کمی از سختگیریها بکاهند و با دقت و به آسانی به آن بنگرند و فقط به مهیا کردن شرایط ازدواج بیندیشند ،دیگر خبری از افزایش سن ازدواج و ترس از ازدواج به دلیل مشکلات اقتصادی در میان جوانان نیست!
البته جوانان باید از زندگی پدر و مادرها درس بگیرند که زندگی ساده ولی با صبر و گذشت و به دور از افراط و تفریط، توانسته اند یک زندگی خوب داشته باشند.
منبع : برنا
اندر مصائب مقدمات عروسی!
چند سال پیش، زمانی که آنقدر جوان بودم که هنوز نمی دانستم کمی آن طرفتر از دانشگاهمان چه مغازه هایی وجود دارد و طولانی ترین مسیری را که به تنهایی طی می کردم مسافت خانه و دانشگاه بود، یک روز توسط یکی از همکلاسی هایمان برای دیدن آلبوم عکس مراسم ازدواجش به منزل آنها رفتم.
فضای خانه به گونه ای بود که تقریباً برای من تعجب آور بود. من که به قشری متوسط تعلق داشتم نمی توانستم تصور کنم که در این شهر خانه هایی به بزرگی این خانه و طراحی داخلی به سبکی خاص وجود داشته باشد. به خصوص رنگ صورتی کمرنگی که به تمام فضای خانه حاکم بود برایم تعجب آور بود.
بگذریم...
در آلبوم عکسهای رسیده از آن سالها، چیزی به نام دوربین دیجیتال وجود نداشت. آلبومی بسیار بزرگ با عکسهایی به قطع "A4" و من تقریباً عکسها را در کمال ناباوری تماشا می کردم.
واقعاً سفره ای به آن شکل تا آن روز ندیده بودم. آن زمان اصلاً نمی دانستم آیینه شمعدان نقره هم وجود دارد تا چه برسد به اینکه ظروف سفره عقد هم نقره باشد. نمی دانستم انگشتری با نگین برلیان چقدر قیمت دارد و روی یک حلقه چند نگین الماس می شود کاشت؟
هنوز که هنوز است حجم جواهراتش را که اتفاقاً همه را از گردن و دستهایش آویزان کرده بودند فراموش نمی کنم. نوع لباس عروس و داماد، تزیین اتاق عقد و حتی ماشین عروسی، همه و همه برای من که در یک فضای کاملاً متوسط زندگی کرده بودم جالب، دیدنی و تقریباً دور از ذهن بود. آن سالها قیمت فیلمبرداری و عکاسی از مراسم عقد تقریباً به اندازه دو برابر حقوق یک سال من بود.آن زمان وقتی دوستم تعجب مرا دید گفت: عروسی دختر عمویم خیلی با کلاس تر از من برگزار شد....
***
تجملات پایان ناپذیر
اولین جایی که به ذهنم می رسد تا بتوانم یک بار دیگر خنچه عقد و آیینه شمعدان ببینم خیابان ولیعصر، تقاطع جمهوری است. نمی خواهم به خیابانهای میرداماد ، پاسداران و فرشته بروم. می توانم قیمتها را در مقایسه با قیمتهای این خیابان، حدس بزنم.
جالب است.بعضی چیزها را قیمت می گیرم. مجبورم به عنوان مشتری وارد فروشگاهها شوم. جمع نمی زنم چون با یک حساب سر انگشتی نمی توانم هزینه ها را محاسبه کنم اما شاید شما بتوانید حدس بزنید.
اولین مغازه ای که می روم سفره عقد است. آلبومی از عکسها را پیش روی من می گذارد. میز آیینه ای هالوژن و آبشار با ظروف نقره ای رنگ 170 هزار تومان البته فقط چیدن سفره و نه بیشتر. خانم مغازه دار می گوید: از حداقل 45 هزار تومان به بالا قیمت اجاره سفره عقد است.
او ادامه می دهد که البته تزیین اتاق عقد، قیمت متفاوتی دارد و بستگی به میزان گلی که بخواهید در اتاق کار کنید قیمتها متفاوت است. البته قیمت گل جدا محاسبه می شود و دستمزد هم جداگانه است.
خانم فروشنده با اصرار می خواهد از من تاریخ برگزاری مراسم را بپرسد ، برای اینکه می خواهد بداند برای چه روزی باید سرویس موردنظر مرا آماده کند! کارت تلفن مغازه اش را می گیرم و از آنجا خارج می شوم و تأکید می کنم که حتماً تلفن می زنم.چندین و چند فروشگاه لباس عروس و تاج و... آنجا وجود دارد. تقریباً به همه آنها سرک می کشم.
تأکید می کنم این قیمتها مربوط به محدوده مرکز شهر تهران است. شماره هایی از دوستانم در اختیارم قرار می گیرد. چند شماره تلفن مربوط به اجاره سفره عقد و لباس عروس در شمال شهر است. خانمی که تلفن را جواب می دهد، بسیار مؤدب است. او چندان مایل نیست تلفنی اطلاعات بدهد و بیشتر می خواهد که او را ببینم، او هم اجاره سفره عقد را از 150 هزار تومان به بالا اعلام می کند و چنین می گوید بستگی دارد شما چه لباسی را اجاره کنید. از 200 هزار تومان شروع می شود تا حداکثر حدود 700 هزار تومان. وقتی قیمت لباس را می پرسم باز هم تأکید می کند حتماً باید ببینید. قیمت لباس از 300 هزار تومان تابالای یک میلیون تومان است.
سراغ آیینه و شمعدان هم می روم. از ساده ترین ها شروع می کنم از حدود 250 هزار تومان شروع می شود که البته باز هم بستگی دارد که چه جور شمعدان و میز و متعلقات دیگری را بخواهی.
البته آیینه شمعدان نقره ای که این روزها مد روز است از 700 هزار تومان شروع می شود تا...
اما تمام خریدها که فقط به وسایل سفره عقد و لباس عروسی و دسته گل ختم نمی شود، خرید وسایل عقد شامل لوازم آرایش، کفش، لباس و... هم برای عروس و هم برای داماد آن هم با مارک جدید خارجی و قیمتهای آنچنانی نیز یکی دیگر از هزینه های سنگین مراسم ازدواج است.
در این مقاله به دو قلم از مقدمات عروسی در این دوره و زمانه اشاره کردیم و در مقالات دیگر به مابقی خواهیم پرداخت . اما واقعا چرا جوان ها ازدواج نمی کنند؟چرا سن ازدواج بالا رفته؟ با این همه آسانی...
آخرین قیمت دختر خانم ها !؟
" مهر" یا "مهریه" در فرهنگ ارزشهای اسلامی چیزی است که مرد با عنایت به توانمندیهای بالفعل و بالقوه و حقیقی خود از سویدای دل در نظر میگیرد و به زن پیشکش می کند، زنی که در نظر دارد تا پایان عمر با او زندگی کند و در سعادت و رستگاری دنیا و آخرتش سهیم باشد.
واقع امر این است که برای " مهر" در فرهنگ اسلامی مورد یا نوع خاص و یا مقدار و میزان معیّنی تعیین نشده است، زیرا چنانچه در شرع مقدس اسلام برای " مهر " مورد خاصی در نظر گرفته می شداعم از مادی و معنوی که مرد موظف بود فقط همان را به همسر خود تقدیم کند، چنین شرایطی نیز بعضاً می توانست مانعی برای ازدواج بهنگام برخی از داوطلبان موجّه و واجد شرایط ازدواج باشد.
در هر حال، مهر هرچه که باشد ، زمانی می تواند معنا و مفهوم پر ارزشی داشته باشد که برخاسته از صداقت و از روی محبت و مهرورزی و جان مایه ای برای حیات مشترک باشد. بنابراین تعیین "مهر" باید به دور از هرگونه نگرش های ناصحیح فرهنگی، عقاید قالبی و باورهای کلیشه ای و عوامانه صورت بپذیرد و می بایست در آن معیارهای منطقی و واقع بینانه مدّ نظر باشد.
بنابراین زمانی که بین دختر خانم و آقا پسر، دو جوان داوطلب ازدواج و خانواده های محترم و فهیم و بصیر ایشان در حد مقدور در فرصت زمانی نسبتاً کافی شناخت متقابلی حاصل گردید و زمینه خواستگاری رسمی و تدارک برنامه عقد زوجیت فراهم گشت، اصرار بر فزونی میزان " مهریه " خارج از محدوده توان بالفعل و بالقوه آقای داماد از طرف عروس خانم و خانواده وی یا پافشاری در کمی میزان " مهریه " که یقیناً به طور قابل ملاحظه ای کمتر از توان بالفعل و بالقوه آقای داماد است از طرف شخص ایشان و خانواده وی نمی تواند امری معقول، منطقی و سزاواری باشد.
بررسی ها نشان داده ریشه ی بسیاری از ناکامی ها و شکست ها در ازدواج و جدایی زوج های جوان را می توان درنحوه آشنایی و ضعف در شناخت صحیح ایشان از یکدیگر قبل از پیوند زناشویی جست و جو کرد ،پیشنهادهای عجولانه و قبول تعهدات انجام نشدنی، فزون طلبی ها و پیروی از تشریفات غیر ضروری، همه و همه زمانی صورت می پذیرد که خانواده ها و داوطلبان ازدواج، شناخت جامع و چندان قابل اعتماد و پایداری نسبت به یکدیگر نیافته اند.
" مهریه " باید در جهت تقویت اصل آرامش در زندگی مشترک و آرامشگری زن و شوهر باشد و نه صرف یک اهرم بازدارنده از طلاق!! و یا ابزاری برای بلند پروازی و تفاخر خانوادگی و خود مهم بینی اجتماعی!!
از سوی دیگر تقاضای"مهریه" از طرف دختر خانم و خانواده وی نیز نباید به گونه ای باشد که ادای آن برای همسر آینده اش امری دشوار و طاقت فرسا و یا غیر ممکن باشد.
به سخن دیگر ، بهترین معیار و ملاک میزان"مهریه" آن است که از سویدای دل و از بستر محبت و منبع ایمان تعیین و عرضه گردد. امام صادق علیه السلام محبت واقعی مرد را نسبت به همسرش از جمله نشانه های قوت ایمان می دانستند و می فرمایند:" محبت فوق العاده شوهر به همسر خود نشانه قوت ایمان اوست".
" محبت" در ارزشهای الهی و فرهنگ اسلامی و قاموس روان شناسی یعنی، گذشت، ایثار، صداقت،،احسان و صبوری. از همین رو تقدیم آنچه که در توان هست و یا می تواند باشد ، به دور از زحمت و مشقّت فوق العاده طاقت فرسا از طرف آقای داماد به عروس خانمی که براساس شناخت درست او را مطلوب همدلی و شریک آرامش و سعادت دنیوی و اخروی خود تشخیص داده هم نشانه محبت و هم نشانه قوت ایمان به خالق منان است.
خانواده های بصیر، فهیم و دور اندیش نیک می دانند که در فرایند ازدواج دو جوان، هرگونه تعهد ناروا و تکلیف نامعقول و هزینه های فوق العاده که به دختر یا پسر و یا خانواده های طرفین تحمیل می شود ، در نهایت به طور مستقیم و غیر مستقیم، خواسته و ناخواسته آثار ناخوشایندش فضای زندگی مشترک و روابط عاطفی زوجین را متأثر می کند. بنابراین بلند اندیشی و فارغ بودن از وضعیت موجود، رهایی از رفتارها و گفتارهای قالبی و نه چندان معقول این و آن، در ترتیب و تنظیم برنامه زندگی مشترک دو جوان و اندیشه و تلاش در جهت تقویت زندگی آرام و تبلور خصیصه آرامشگری و آرامش بخشی در شخصیت عروس و داماد امری است بایسته و شایسته. چراکه هرنوع درگیری که در این خصوص بوجود آید می تواند زمینه ساز بدبینی، دلگیری و کدورت بین زوجین شود و رابطه آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
این در حالی است که متأسفانه در غالب موارد، مسائلی همچون" مهریه " و " جهیزیه " و تشریفات و مخارج فوق العاده و اساساً غیر ضروری عروسی از مشکلات بزرگ ازدواج بهنگام در نزد جوانان وخانواده های آنان به شمار می آید.
مشاهده ی صدها زوج جوان که بعد از دو سه سال زندگی مشترک زناشویی، برای انجام جدایی در راهرو های دادگستری این سو و آن سو می روند و نیز تماشای رفتار و شنیدن صحبت های مصرّانه ی برخی از عروس خانم هایی که مهریه ای هزار سکّه ای دارند و باچشم پوشی از همه ی حق و حقوق شرعی خود و گذشت از مهریه ی کلان، طالب جدایی و جاری شدن صیغه طلاق هستند ، هر نظاره گر بصیر و هوشمند را به اندیشه و تأمل فراوان وا می دارد.
بنابراین " جهیزیه " به معنای درست، منطقی و قابل قبول آن یعنی کمک و مساعدتی که دختر خانم و خانواده ی وی با محبت و معرفت و از سر لطف و احسان برای تشکیل خانواده جدید و زندگی مشترک و سعادتمند زوج جوان مرحمت می فرمایند. این کمک می تواند در جهت تأمین مسکن، یا تهیه لوازم زندگی و یا هردو باشد.
" مهریه " هدیه ای است که پسر در حد وسع و توان، مکلّف و موظّف به ادای آن است و " جهیزیه " هدیه ای است که دختر و یا خانواده وی بی هیچ تکلیف و وظیفه ای در صورت امکان و تمایل به صورت دلخواه برای آغاز زندگی مشترک زوجین مرحمت می نمایند.
از این رو مباحثی چون " مهر کم، جهیزیه کم و مهر زیاد، جهیزیه زیاد " نمی تواند معقول و منطقی و مهمتر اینکه نمی تواند تضمین کننده ی خوشبختی زوجین در آینده باشد.
نویسنده :سمیه زادهوش
روز نامه قدس - نویسنده : مریم زنگنه
استرس قبل از ازدواج !؟
دانشمندان آلمانی کشف کردند که مردان نگران و دارای استرس در انتخاب همسر خود روش غیر معمولی در پیش میگیرند.دانشمندان در تحقیقات خود متوجه شدند مردانی که زیر فشار روانی و استرس هستند بیشتر به زنانی تمایل پیدا میکنند که چهره ای متفاوت با خودشان دارند. و مردانی که آرامش بیشتری دارند بیشتر جذب زنانی میشوند که خصوصیات مشترک بیشتری با آنها دارند.
تحقیقات قبلی نشان داده بود که زنان و مردانی که به یکدیگر علاقه مند میشوند تمایل دارند در بسیاری از خصوصیات به یکدیگر شبیه شوند و این تمایل خصوصا در خصوصیات چهره نمود بسیار زیادی پیدا میکند. پژوهشگران معتقدند استرس روی معیارهای انتخاب شریک زندگی تاثیر میگذارد. افرادی که استرس ندارند به دنبال اولویتهایی بر اساس شباهت هستند ، اما افراد نگران و دارای استرس افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب میکنند که شباهت زیادی با خودشان ندارند.
اشخاصی که از نحوه انتخاب همسر و کیفیت معیار ها و ملاک های صحیح آگاهی دارند و می دانند چه کسی را به عنوان همسر برگزینند با تسلط بیشتری مسیر انتخاب را طی می کنند و با آرامش بالاتری می توانند گزینش داشته باشند .
تحقیقات نشان میدهد استرس میتواند معیار انتخاب همسر را در انسانها دچار تغییر کند و میتواند انسانها را به انتخاب فردی غیر مشابه با خودشان از نظر دسته گوناگونی از خصوصیات سوق دهد. دانشمندان تصمیم گرفتند بررسی کنند آیا در زمانی که مردان دچار استرس هستند ممکن است در برابر زنان پاسخ متفاوتی بدهند یا خیر.بر این اساس محققان تحقیقاتی را روی 50 دانشجوی سالم انجام داده و آنها را به دو گروه تقسیم کردند.
از این دانشجویان خواسته شد به تصادف دست خود را در آب یخ یا آب گرم قرار دهند.سپس میزان استرس آنها را با انجام آزمایشاتی روی بزاق دهان ، ضربان قلب و آزمایش فشار خون بررسی کردند. به تمام این دانشجویان الکترودهایی متصل شد که حرکات بسیار جزئی اطراف چشم را تشخیص میداد.در زمانی که انسانها نسبت به چیزی توجه نشان میدهند ماهیچههای اطراف چشم واکنشهایی نشان میدهند که میتوان از طریق این الکترودها این حرکات بسیار جزئی را مشخص کرد.سپس به این دانشجویان تصاویر 40 زن با ظاهر گوناگون نشان داده شد. در این تحقیقات مشخص شد مردانی که استرس نداشتند زنانی را انتخاب میکردند که شباهت زیادی با خودشان دارند ، اما در عوض مردانی که استرس دارند زنانی را انتخاب میکنند که شباهتهای بسیار کمتری با خودشان دارند. تحقیقات قبلی نشان داده است انسانها در پیدا کردن همسر به دنبال چهرههای مشابه با خودشان هستند و آنها را قابل اعتمادتر میدانند. دقیقا به همین دلیل است که بعضی از مردان که با زنانی مشابه با خودشان ازدواج میکنند روابط بهتر و طولانیتری دارند.
اما در عوض مردان دارای استرس معمولا زمان کوتاه تری را در زندگی مشترک باقی می مانند. درست است که ازدواج افراد را با تحول روبرو می کند و زندگی را در مرحله جدیدی به پیش می برد اما باید احتیاط کنیم و اجازه ندهیم تا این تغییر و تحول استرس و اضطراب خاص و شدیدی را بر ما وارد کند . اشخاصی که از نحوه انتخاب همسر و کیفیت معیار ها و ملاک های صحیح آگاهی دارند و می دانند چه کسی را به عنوان همسر برگزینند با تسلط بیشتری مسیر انتخاب را طی می کنند و با آرامش بالاتری می توانند گزینش داشته باشند . بنابراین استفاده از خدمات مشاوره و روان شناسی در این راستا می تواند برای جوانان راهگشا بوده و ضمن رهنمودهای سازنده به عنوان یک یاریگر آنها را آرامش بخشد .
استرس روی معیارهای انتخاب شریک زندگی تاثیر میگذارد. افرادی که استرس ندارند به دنبال اولویتهایی بر اساس شباهت هستند ، اما افراد نگران و دارای استرس افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب میکنند که شباهت زیادی با خودشان ندارند.
بازوی دیگری که می تواند به عنوان مساعدت در امر ازدواج آرامش بخش باشد وجود خانواده ای حمایت گر است. خانواده با شناخت معیارهای جوان خود می تواند در زمینه شناسایی گزینه مناسب و تشخیص خوب از بد او را یاری کند . همچنین دارا بودن یک اهرم کمک می تواند حس خوبی را بابت داشتن یک پشتوانه و حامی ایجاد کند .
مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :
1 - تشابه اعتقادات مذهبی
2 - تشابه علایق و طرز تفکر
3 - رشد عاطفی و فکری
4 - تشابه تحصیلی و طبقاتی
5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی
6 - تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها و خوش بینی
7 - رابطه با خانواده همسر
در نظر داشته باشید که شخصی که رشد عاطفی کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند . او به پیشرفت های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ، عشق ، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری می نگرد.
منابع:
شمیم
کانون فرهنگی رهپویان وصال
شنیدنیترین روایت عاشقی
به بهانه سالروز پیوند علی با فاطمه (علیهما السلام)
علی
آدمی در فصل جوانی تا کشتی دلش به ساحل دلبری ناز پهلو نگیرد آرام نمی یابد. دیری بود که بهار عمرم از راه رسیده بود و فکرهایی اینچنین گاه و بی گاه به خانه ذهنم هجوم می آورد.
اما من چون دیگر جوانان نبودم که در همسرگزینی به آرامشی نسبی و موقت دل خوش بدارم، من کسی را می جستم که بال پروازم تا بلندای قله قرب خدا باشد، همسری که پشت و پناهم باشد در طاعت معبود.
اما چه کسی؟
جز فاطمه چه کسی می توانست جامه این آرزو را بر تن من بپوشاند.
خویشان قریشی من، دختران پریچهر و شوهرباز کم نداشتند اما هیچکدام مرا به ساحل آرامش نمیرساندند.
خدایا! چگونه این خواسته را با حبیبم پیامبر، در میان نهم. خجالت، جرأت آشکار نمودن این راز را از من خواهد ستاند. پس معبود من! خودت راهی فرا رویم بگشا.
فاطمه آمد در حالى که پایین لباسش بر زمین کشیده مىشد.آرام گام بر میداشت و غرق در حیا بود چندانکه یکبار بر زمین افتاد و پیامبر فرمود: خداوند تو را در دنیا و آخرت از افتادن نگاه دارد.
راوی
... راست می گفت علی، در تمام عالم کسی جز فاطمه هم کفو او نبود. این را خود پیامبر بعدها چنین فرموده بود:
خدایم مرا فرمود که: «لو لم اخلق علیا لما کان لفاطمة ابنتک کفو علی وجه الارض» (بحار الانوار، ج43، ص9.)
اگر علی را نمیآفریدم، برای دختت فاطمه روی زمین هم شأنی نبود.
فاطمه البته خواستگارانی داشت که همه را دست رد به سینه زده بود، پیش از علی، عمر و ابوبکر به خود جرأت داده بودند تا خواسته خویش را با پیامبر در میان نهند و هر یک جز یک جمله از رسول خدا نشنیدند:
"درباره فاطمه چشم به راه وحی الهی ام."
در باغ انصار
این هر دو تن که یقین کردند رای فاطمه با ایشان نیست، به فراست دریافتند که پیامبر جز به علی نمی اندیشد، از این رو پس از شور با سعد بن معاذ به سراغ وی رفته او را در باغ یکی از انصار یافتند که نخلها را آبیاری مینمود.
ایشان، علی را از نیت خیر خود آگاه ساخته وی را به خواستگاری فاطمه فراخواندند:
- ای ابوالحسن! اگر دستت خالی است یا بیم آن داری که فاطمه از خواسته ات به خاطر فقر روی برتابد، ما اینک از ثروت خود تو را بی نیاز خواهیم کرد.
علی چون این سخن را شنید اشک شوق در دیدگانش فرو نشست.
- خدا از زبانتان بشنود دیر زمانی است که در اندیشه این کارم اما مانده ام چگونه، پیامبر را از نیتم مطلع سازم.
- دل را باید به دریا زد. یا خود پای پیش نه یا دیگری را برای این کار واسطه کن.
- آری! سخن حق همین است که گفتی، هم اینک به خانه پیامبر می روم و پرده از راز خود می گشایم.
علی این را گفت و راه خانه پیامبر در پیش گرفت. پیامبر آن شب در خانه امّ سلمه می آسود.
خانه امّ السلمه
صدای دقّ الباب در بلند شد. امّ السلمه با نگاهی به رسول خدا
- یعنی کیست این وقت روز؟
- امّ السلمه! شتاب کن! و بیش از این نپرس! او کسی است که خدا و پیامبرش وی را دوست می دارند.
امّ السلمه با اشتیاق چنان برخاست که نزدیک بود پایش بلغزد.
در باز شد و علی با احترام وارد شد.
به محضر پیامبر فرود آمد و پس از تحیّت و ادب نشست و سر به زیر افکند.
ساعتی سکوت تنها حرفی بود که میان این دو یار دیرینه رد و بدل می شد. حیای علی و عظمت محضر پیامبر چنین اقتضا میکرد.
بالاخره رسول خدا قفل سکوت را شکست:
- علی جان! اگر خواسته ای داری، من سرا پا گوشم.
- ای رسول خدا! سابقه خویشی من با شما و پیشی من در اسلام و جهادم در راه دین خدا بر شما پنهان نیست، با این وجود نمی دانم آیا...
- ای جان پیامبر! اصل سخن را بگو! همانا تو را از آنچه بر زبان می رانی بسی والاتر یافته ام.
عرق بر پیشانی علی نشسته بود و همانطور که سر به زیر افکنده داشت آرام فرمود:
- حال که چنین است آیا به نکاح من با فاطمه رضا می دهی؟
پیامبر که گویا چنین روزی را انتظار می کشید، اندکی تامل کرد آنگاه فرمود:
- علی جان! تو اخلاق مرا نیک می شناسی، من بدون مشورت با دخترم از جانب وی تصمیم نمی گیرم؛ پیش از تو نیز برخی از بزرگان قریش از فاطمه خواستگاری کرده اند و من هر بار که خواسته شان را با او در میان نهاده ام آثاری از رضایت در چهره اش ندیده ام. اینک برخیز که من درباره تو با فاطمه سخن خواهم گفت.
پیامبر و فاطمه
در باز شد و پیامبر به خانه فرود آمد.
دختر مثل همیشه تبسم کنان به پیشباز پدر آمد، ردا را از دوش او برگرفت و با دست محبت کفشهای پیامبر را بیرون آورد. پای مبارک پدر را که شستشو داد وضویی ساخت و به درخواست پیامبر نزد وی نشست.
- میوه دل پدر! تو میدانی که من همیشه آرزوی خوشبختی تو را داشته ام و در این راه از هیچ تلاشی فرو گذار نبوده ام. اینک زهرای من! تو در آستانه ازدواج هستی و من همیشه از خدا خواسته ام که تو را به عقد بهترین مخلوق خود درآورد. پسر عمم علی را بهتر از هر کسی می شناسم، تو نیز از حسن سابقه او در ایمان و جهاد و وفاداریش به من، نیک خبر داری. با تو بگویم که علی درباره تو اندیشهی نیکی دارد. او امروز به خواستگاری تو نزد من آمده بود و اکنون چشم به راه است تا پاسخ تو را از زبان من بشنود. آیا به این وصلت خشنودی؟
در این هنگام فاطمه در سکوتی اسرارآمیز فرو رفت.
علی از کودکی در خانه پیامبر بزرگ شده بود. فاطمه علی را همواره کوهی پشت پیامبر و برادری عزیز برای خود به شمار می آورد. علی نیز پیوسته در غم و شادی این خانواده شریک بود هم آن روز که در رنج و شکنجه شعب ابی طالب، پروانه وار گرد سر پیامبر می چرخید. و هم روزهای بسیار دیگر که در کشاکش جنگ ها و چکاچاک شمشیرها، غم از چهره پیامبر می زدود.
طبیعی بود که آثاری از ناخشنودی در سیمای فاطمه ظاهر نشود.
خدایا فاطمه در این لباس و هیبت، رشک حوریان بهشتی را برانگیخته است
پیامبر سکوت فاطمه را به فال نیک گرفت و همانگونه که بر می خواست فرمود:
«الله اکبر سکوتُها اِقرارُها» (کشف الغمة، ج1، ص 50.)
فردای آن روز پیامبر در مسجد از علی پرسید.
- ای ابالحسن! اندوخته ای داری؟
- یا رسول الله! شما نیک می دانید که از مال دنیا چیزی برای خود نیاندوخته ام، تمام سرمایه من، شمشیر و زرهی است که شما در جنگ بدر به من بخشیده ای و با آن در راه خدا کارزار می کنم.
- همان را بفروش و از بهای آن، مختصر اثاثی برای زندگی ات فراهم کن.
عثمان زره را به چهارصد درهم خرید و علی بهای آن را نزد پیامبر آورد. رسول خدا بی آنکه از مقدار آن سوال کند بلال را صدا کرد و مشتی از پول را به او داد تا برای فاطمه عطر بخرد. آنگاه ابوبکر را فرمود تا اثاث منزل خریداری کند.
ابوبکر نیز با دو مشت پولی که از پیامبر نزد خود داشت، پیراهنی به هفت درهم، مقنعه ای به چهاردرهم، قطیفه ای مشکی، دو عدد تشک از کتان مصری، یکی بافته شده از لیف خرما و دیگری از پشم، پرده ای از جنس پشم، حصیری از بافت یمن، یک آسیاب دستی، طشتی مسین، مشکی آب از پوست حیوان، ظرف شیری از چوب، آفتابه ای قیراندود و دو کوزهی سفالین خریداری نمود.
پیامبر این اثاثیه محقرانه را که دید دستهایش به دعا بلند شد و فرمود: خدایا اینها را برای اهل بیتم مبارک گردان!
علی
از فردای آن روز به مدت یک ماه با رسول خدا در مسجد نماز می گذاردم ولی بی آنکه درباره فاطمه چیزی بگویم به خانه باز میگشتم. یک روز تنی چند از زنان پیامبر نزد من آمدند و گفتند:
- ای علی! آیا در پی آن نیستی که دست فاطمه را بگیری و زندگی مشترکت را زیر یک سقف آغاز کنی؟ اگر می خواهی ما واسطه شویم و این را با رسول خدا در میان نهیم.
من پذیرفتم و شنیدم که امّ ایمن نزد پیامبر رفته چنین گفته بود:
- ای پیامبر! خدا خدیجه را بیامرزاد! اگر او در قید حیات بود دوست داشت فاطمه را در لباس عروسی ببیند. همانا علی دوست دارد فاطمه را به خانه اش برد، چشمان این دو را به جمال یکدیگر روشن نما تا چشم ما نیز روشن شود.
پیامبر نیز فرموده بود: اگر علی چنین خواسته ای دارد چرا شما را بر این گمارده حال آنکه که من خود در این مساله چشم براه او هستم.
ماجرا را که شنیدم به حضور حضرتش شرف یاب شدم و عرضه داشتم:
ای رسول خدا! خواسته قلبی من از چندی پیش این بوده لکن حیا پرده ای میان من و شما افکنده بود.
آنگاه پیامبر زنان خویش را از پشت پرده صدا زد:
- چه کسی حاضر است؟
- من، ام السلمه
- خانه را برای دخترم فاطمه و عموزاده ام علی بیارایید.
- کدام حجره را؟
- حجره خودت را.
آنگاه زنان دیگر را فرمود تا فاطمه را آراسته لوازم عروسی فراهم نمایند.
امّ السلمه
فاطمه را که می آراستم بدو گفتم!
- آیا عطری برای خود تهیه نموده ای؟
- آری
- او را نزد من بیاور
فاطمه رفت و شیشه ای عطر آورد. اندکی از آن را در دستان من ریخت، بویی خوش و مسحور کننده از آن برخاست.
- این عطر را از کجا تهیه کرده ای؟
- هر گاه عمویم دحیه کلبی به خانه ما می آمد، پیامبر او را گرامی می داشت و به من امر می فرمود برای عمویت پشتی بگذار. من نیز چنین می کردم اما در همان حال می دیدم از لباسهایش چیزی فرو می ریزد و او با مهربانی می گفت آنها را برگیر و این عطر همان است که من جمع کرده ام.
راوی
علی بعدها از زبان پیامبر شنید که جبرییل گاهی به صورت دحیه کلبی بر من فرود می آمد و این عطرها عنبری است که از بالهای جبرییل فرو می ریخت.
علی
آن روز رسول خدا به من فرمود:
- طعامی برای عروسی فراهم کن. گوشت و نانش را من میدهم خرما و روغن هم بر عهده تو.
من خرما و روغن را تهیه کرده نزد پیامبر آوردم، حضرت آستینهاى لباسش را بالا زد و خرما را تمیز کرده در روغن ریخت وطعامی را بار گذاشت که عرب بدان «حیس» مىگفت.
آنگاه گوسفند فربهى بکشت و نان انبوهی فراهم کرد و مرا فرمود: هر که را که دوست دارى فرا بخوان.
وارد مسجد شدم، مسجد از صحابه پیامبر موج می زد، حیا کردم در آن جمع کثیر عدّهاى را دعوت کنم و عدّهاى را نه، پس بر یک بلندى ایستاده ام و فریاد زدم:
همه شما را به صرف ولیمه عروسى فاطمه، دخت رسول خدا دعوت میکنم.
مردم پذیرفتند و با اشتیاق گروه گروه به سوی خانه پیامبر سرازیر شدند.
من از کثرت جمعیت و قلّت غذا در بیم و هراس بودم، تا آنکه رسول خدا از آنچه در ذهنم مىگذشت مطّلع شد:
- على جان! نگران نباش! دعا مىکنم خداوند به این طعام برکت بخشد.
خدا را گواه می گیرم آن جمعیت که بیش از چهار هزار تن بودند همگى از این طعام اندک خوردند، سیر بخوردند ولى اندکی از طعام نکاست.
دختر مثل همیشه تبسم کنان به پیشباز پدر آمد، ردا را از دوش او برگرفت و بامحبت کفشهای پیامبر را بیرون آورد. پای مبارک پدر را که شستشو داد وضویی ساخت و به درخواست پیامبر نزد وی نشست.
مردمان که رفتند پیامبر فرمود تا کاسههایى را از غذا پر کردند و آنها را براى زنان خویش فرستاد، کاسهاى نیز جدا کرد و فرمود: این کاسه نیز براى على و فاطمه بماند.
گاه غروب خورشید، امّ سلمه را فرا خواند که فاطمه را نزد من آر!
فاطمه آمد در حالى که پایین لباسش بر زمین کشیده مىشد.آرام گام بر می داشت و غرق در حیا بود چندانکه یکبار بر زمین افتاد. که پیامبر فرمود: خداوند تو را در دنیا و آخرت از افتادن نگاه دارد.
هنگامى که فاطمه فرا روی پدر رسید، حضرت حجاب از چهره او برگرفت تا على وی را نظاره کند. آنگاه دست او را در دست على نهاد.
- ای ابوالحسن! خدا قدم دختر رسولش را بر تو مبارک گرداند؛ براستی فاطمه خوب همسرى، و اى فاطمه! همانا على خوب شوهرى است، پس رو به سوى خانه خود آورید و اندکی صبر کنید، من نیز خواهم آمد.
دست دخت یگانه پیامبر را با افتخار گرفتم و به خانه فرود آمدیم.
فاطمه در گوشه ای نشست و من نیز در کنار او نشستم، هر دو از حیا و شرم به زمین چشم دوخته بودیم و چیزی نمی گفتیم.
تا اینکه صدای رسول خدا را شنیدم که می فرمود:
- چه کسانى اینجا هستند؟
- اى رسول خدا! بفرمایید، چه زائر خوبی هستید!
خانه علی
رسول خدا به خانه علی در آمد و نشست. فاطمه نیز در کنار پدر جای گرفت.
- فاطمه جان! برخیز و اندکی آب بیاور!
ساعتی بعد فاطمه با ظرفی آب نزد پیامبر آمد. پیامبر جرعهاى از آب بر گرفت و مضمضه کرد و دوباره در ظرف ریخت.
فاطمه را خواند و کفى از آن آب را به سر و سینه اش پاشید و فرمود: برگرد! و چون برگشت کف دیگر آب را در میان دو کتفش پاشید.
آنگاه دست به دعا برداشت:
« خدایا! این دخترم فاطمه است؛ پاره تنم و محبوبترین مردمان در نزد من. این نیز جانم و برادرم علی است؛ بهترین خلق تو در نزد من. پروردگارا! على را ولىّ و فرمانبردار خود قرار بده و اهل و عیالش را بر اومبارک گردان».
آنگاه فرمود:
اى على! نزد همسر خویش درآی، از خداوند مسالت می کنم که برکت و رحمتش را روزی شما دو تن گرداند چه؛ او خدایی حمید و مجید است.*
نوشتهی: ابوالقاسم شکوری_کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
چه کنم با قلب شکسته
اگر احساس می کنید دل شکسته اید، تنها نیستید. هر فرد به نوعی سوگ را تجربه می کند، سوگی که ما آن را دل شکستگی می نامیم. شاید برخی از شما به دفعات در سراسر زندگیتان دچار دل شکستگی شده اید. گاهی اوقات احساس می کنید همه ی ترانه هایی که درباره قلب های شکسته، سروده شده با موقعیت شما هماهنگی دارد. امور زیادی باعث دل شکستگی می شوند. ممکن است فرد هنگامی که دوست صمیمی اش از او دور می شود احساس دل شکستگی کند. با وجود این که علل ممکن است متفاوت باشد، احساس فقدان یکسان است. خواه این فقدان، از دست دادن چیزی واقعی باشد یا از دست دادن چیزی که امیدوار بودید آن را به دست آورید. افراد دل شکستگی را به صورت احساس سنگینی، پوچی و غمگینی وصف می کنند.
گرچه هزاران سال است که شاعران در مورد رنج دل شکستگی نوشته اند، وقتی این واقعه برای شما روی می دهد، احساس می کنید تا به حال هیچ کس دیگری در دنیا چنین احساسی نداشته است. اگر دچار این حالت هستید، راهکارهایی وجود دارند که می توانید برای کاهش این رنج و درد انجام دهید.
برخی پیشنهادهای زیر ممکن است به شما کمک کند:
* احساساتتان را بیان کنید
برخی افراد درمی یابند که صحبت کردن درباره احساساتشان با کسی که مورد اعتماد آن هاست و احساس آن ها را درک می کند برایشان مفید است. گاهی حتی گریه کردن بر شانه یکی از دوستان یا اعضای خانواده کمک کننده است. برخی دیگر با استراحت و انجام دادن کارهای لذت بخش احساس آرامش می کنند ، مثل تماشای یک فیلم یا رفتن به کنسرت. گاهی برخی افراد نمی توانند عمق درد و رنج شما را درک کنند و ممکن است سعی کنند با عباراتی شما را دلداری دهند.
این افراد احتمالا سعی می کنند با تنها روشی که به ذهن شان می رسد، به شما کمک کنند. اما اگر احساس می کنید این افراد نمی توانند وضع شما را درک کنند یا احساساتتان را جریحه می کنند، فرد دیگری را پیدا کنید که برای صحبت کردن همدلی بیشتری داشته باشد ، اما به هر حال احساستان را با کسی در میان بگذارید.
* از خودتان به خوبی مراقبت کنید
دل شکستگی می تواند بسیار پراسترس باشد، پس اجازه ندهید بدنتان نیز دچار شکستگی شود. خوب بخوابید، غذاهای سالم بخورید و به طور منظم ورزش کنید تا استرس و افسردگی را کاهش دهید و عزت نفس تان را بالا ببرید.
* نکات خوب و مثبت خودتان را یادآوری کنید
گاهی اوقات افرادی که دل شکسته اند، خود را سرزنش می کنند. ممکن است خودشان را آزار دهند و تقصیر و اشتباهشان را اغراق آمیز جلوه دهند و فکر کنند سزاوار این ناراحتی هستند. اگر این حالت برایتان اتفاق می افتد، فورا جلوی آن را بگیرید. ویژگی های خوبتان را به خود یادآوری کنید و اگر دل شکستگی نگرش شما به مسائل را تیره و تار کرده و نمی توانید به این ویژگی ها فکر کنید، از دوستانتان کمک بگیرید تا نکات مثبت شما را یادآوری کنند.
*خودتان را سرگرم کنید
گاهی اوقات مشغول نگه داشتن خود به هنگام مقابله با غمگینی و سوگ دشوار است، اما باید بدانید که مشغول بودن واقعا کمک کننده است. فرصت خوبی است که تزئینات اتاقتان را تغییر دهید و سرگرمی جدیدی را آغاز کنید. این بدان معنی نیست که نباید درباره آنچه برایتان اتفاق افتاده فکر کنید. اشتغال ذهنی با این موضوع، بخشی از فرآیند بهبودی است. این فقط بدان معنی است که باید روی امور دیگری نیز تمرکز کنید.
افراد دل شکستگی را به صورت احساس سنگینی، پوچی و غمگینی وصف می کنند
* به خودتان فرصت دهید
برای از بین رفتن غمگینی زمان لازم است. تقریبا همه فکر می کنند که دیگر به حال طبیعی باز نمی گردند، اما توانایی انسان شگفت انگیز است و تقریبا همیشه دل شکستگی بعد از مدتی التیام می یابد. اما چقدر طول می کشد؟ این امر بستگی به این دارد که چه چیزی باعث احساس دل شکستگی شده، چگونه با این فقدان مواجه شدید و تا چه حد تمایل دارید بر این مشکل چیره شوید. بهبود قلب شکسته ممکن است چند روز تا چند هفته و گاه حتی ماه ها طول بکشد.
برخی احساس می کنند هیچ چیزی آن ها را دوباره خوشحال نمی کند. عده ای دیگر احساس خشم می کنند و می خواهند به خودشان یا دیگری صدمه بزنند. این گونه افراد به خود آسیب می رسانند تا از واقعیت یک فقدان فرار کنند، آن ها تصور می کنند درد و رنجشان را کاهش می دهند، ولی این احساس صرفا موقتی است. فرد واقعا با این رنج مقابله نمی کند، بلکه روی آن سرپوش می گذارد و به این ترتیب احساساتش نهفته می ماند و احساس غمگینی مدت زیادی ادامه می یابد.
صبور باشید و اجازه دهید فرآیند التیام آغاز شود.
منبع:سایت علمی دانشجویان ایران
تفاهم های قلابی
داشتن توافق و تفاهم در ازدواج خوب و مفید است اما این موضوع نباید به آن معنا باشد که دو طرف از همه اصول اعتقادی و رفتاری خود برای تشابه به همسر و ایجاد تفاهم با وی دست بردارند .
یکی از اشتباه های رایجی که در ازدواج مرتکب میشویم، «سازشهای عجولانه و زود هنگام» است: یعنی هر گونه تغییر و «ویرایش» ارزشها، رفتارها و عادتهایتان تنها به این امید که وانمود کنید شما و همسرتان از توافق و هماهنگی کافی برخوردارید. منظور این نیست که شما به یک رابطه وارد میشوید و به خود میگویید: «هر کاری خواهم کرد تا که او مرا دوست داشته باشد، حتی اگر به قیمت چشم پوشی از ارزشهای خودم باشد» نه! این فرآیند به طرز بسیار ظریفانهتری اتفاق میافتد. در واقع این فرآیند سازشی است که شما در ابتدای آشنایی، با چشمپوشی و کوتاه آمدن از آنچه که برایتان اهمیت دارد، انجام میدهید؛ تا که رابطهتان را حفظ کنید. هنگامی که در مییابید عقاید و باورهایتان، علائق و دوستانتان به مذاق همسرتان خوش نمیآیند، ممکن است تا بخواهید برایشان اهمیت کمتری قائل شوید که وانمود کنید بیش از آنچه که عملا واقعیت دارد با یکدیگر تفاهم دارید.
خطر سازش عجولانه و زود هنگام در این است که حس خود باوری خود را در همان ابتدای ازدواج از دست داده و آن را با احساس تفاهم قلابی جایگزین میکنید.
حال بیایید نگاهی به برخی سازشهای عجولانه و زود هنگام بیاندازیم.
خطر سازش عجولانه و زود هنگام در این است که حس خود باوری خود را در همان ابتدای ازدواج از دست داده و آن را با احساس تفاهم قلابی جایگزین میکنید.
عقبنشینی از مواضع ارزشی و باورهایتان
وقتی که میخواهید با کسی ازدواج کنید، باورها و نظام ارزشی خود را با او در میان میگذارید و سعی میکنید که راجع به باورها و نظام ارزشی او نیز چیزهایی دستگیرتان شود؛ تا اینکه بدانید تا چه حد برای یکدیگر مناسب هستید. اما همین که برخی از ارزشهایتان از همخوانی کافی برخوردار نیستند، دو حق انتخاب بیشتر نخواهید داشت:
1- میتوانید به باورهای خود بچسبید و بین خود و همسر آیندهتان تنش ایجاد کنید.
2- میتوانید از باورهای خود به منظور حفظ صلح و آرامش، چشمپوشی کنید.
به یک یا چند طریق زیر از ارزشها و باورهایتان چشمپوشی میکنید:
از ابراز عقیده شخصی خود در رابطه با خطاها و اشتباهاتی که همسرتان احیانا مرتکب میشود، خودداری میکنید.
- اظهارنظر نکردن و بروز ندادن عقاید و باورهای خود در مورد موضوعاتی که بحثانگیز بوده و بر سرشان اختلافنظر وجود دارید و یا با تعدیل، ملایمت و نرمی نشان دادن در مورد آن عقاید و یا احیانا انکار آنان به یکباره.
- با شرکت در فعالیتهایی که بطور معمول از انجامشان اجتناب میکنید.
- با خودداری از اظهارنظر در مورد موضوعاتی که قویا با نظریات همسر شما در تضاد میباشند.
چرا سازشکاریهای ناپخته و زود هنگام مرتکب میشویم؟
به دو دلیل در ابتدای روابط مرتکب سازشکاریهای ناپخته و زود هنگام میشوید:
1- شما به منظور ایجاد تفاهم بیشتر «مجبورید» که سازش کنید. همسر شما آنقدر با شما متفاوت است که بدون ویرایش قسمتهایی از خود، ازدواجتان دوام چندانی نخواهد داشت. ممکن است همسرتان حتی از شما این توقع را داشته باشد که به میل او عمل کنید و چنانچه سرباز زنید، شما را مسخره کرده و یا ترک گوید.
2- شما از آن رو سازش میکنید که مستاصل «دوست داشته شدن» هستید و میترسید که رابطهتان شکست بخورد. همسر شما حتی ممکن است نخواهد «آنچه» که هستید و باور دارید را ترک گویید؛ بلکه ممکن است این خود «شما» باشید که از این واقعیت که آن فرد مناسب شما نباشد، هراس داشته باشید. بنابراین سعی میکنید وانمود کنید که برای یکدیگر آفریده شدهاید؛ پس به رنگ او در میآیید.
تمامی روابط سالم حاوی درجاتی از سازشکاری هستند و وقتی که متعهد کسی شدید، دیگر نمیتوانید مانند دوران مجردی زندگی کنید. اما:
وقتی به منظور اجتناب از درگیری و برخورد سازش میکنید، مرتکب اشتباه شدهاید.
راه چاره چیست؟ ارزشها و علائق خود را بشناسید و بعد ازدواج کنید. قبل از هر چیز به خودتان متعهد باشید و سپس به همسر خود.
اشتباه بعدی که در رابطه با همسر ممکن است مرتکب شوید این است که تسلیم زرق و برقهای مادی شوید.
در سطور زیر دو نوع شخصیت را در میان مردان را برای شما تشریح می کنیم و از شما می خواهیم تا تمایل خود را برای ازدواج با او در ذهن بسنجید.
مرد اول: گرم، با محبت، گشاده، متعهد و علاقمند به ازدواج است. او شخصیتی فعال و پویا دارد و بسیار نیز مردمدار است. از لحاظ احساسی سالم و بسیار صمیمی بوده و از زندگیش راضی است. او روحی ماجواجو داشته و در ضمن از حس شوخ طبعی بالایی نیز برخوردار است. از صحبت کرن راجع به احساساتش ابائی ندارد و برای رشد شخصی نیز اهمیت فوقالعادهای قائل است.»
مرد دوم: کنترلگر که همه چیز را مطابق میل خود میخواهد، خلق و خوئی وحشتناک دارد و بین همگان به انتقادگر بودن شهرت داشته و خجالتی و کمرو است.او از متعهد بودن نیز ترس داشته و هرگز با کسی صمیمی نمیشود. بعلاوه معتاد به شغلش بوده و وقتی برای عشق ورزیدن ندارد.»
مطمئنا میزان برگزیدن مرد اول بسیار بالاست اما این مسئله زمانی که تصور کنید : مرد اول از درآمد ناچیزی برخوردار است و مرد دوم از افراد ثروتمند است به درجات می تواند در انتخاب شما تاثیر گذار باشد.
لذا با تفکر در مورد این مثال باید سعی کنید تا معیار های پسندیده و قابل قبول را در سنجش خود به کار برید و الویت و اصل انتخاب بر مبنای پول و دارایی قرار ندهید. لذا مراقب باشید تا دارایی طرف مقابل و کاندیدای ازدواج با شما ، شما را دچار سازش کاری های غیر منطقی ننماید.
آیا تو آن گمشده ام هستی؟ باربارا آنجلیس
وقتی ازدواج ویرانگر است
داماد سرخانه پرتوقع وقتی مطمئن شد پدرزنش دیگر حاضر به پرداخت هزینه زندگی آنها نیست، در اقدامی کینهجویانه پدر و مادر همسرش را کشت. این جنایت با شکایت زن جوانی به پلیس در دستور کار بازپرس و کارآگاهان قرار گرفت. زن جوان در حالی که همراه همسر 22 سالهاش به کلانتری 169 مشیریه رفته بود، به مأموران گفت: «سه- چهار روز است از پدر و مادرم خبر ندارم. نه به تلفنها جواب میدهند و نه در خانه را باز میکنند. حدود سه ماه قبل، برادرم در یک تصادف رانندگی کشته شد و به شدت تنها شدند. برای همین، هر روز به آنها تلفن میکردم یا به دیدنشان میرفتم. اما حالا خیلی نگرانم، چرا که هیچ اطلاعی از آنها ندارم.» داماد جوان خانواده هم در حالی که خود را نگران و مضطرب نشان میداد، گفت: «شاید آنها دچار گازگرفتگی شده باشند یا حادثهای برایشان رخ داده باشد.»
مأموران کلانتری با دستور قضایی، همراه امدادگران آتشنشانی راهی خانه زوج میانسال شدند، اما به محض ورود به خانه با اجساد خونین فاطمه 55 ساله و علی شصت ساله که به طرز فجیعی به قتل رسیده بودند، روبهرو شدند. دقایقی بعد، بازپرس و تیم ویژه کارآگاهان پلیس آگاهی نیز خود را به محل حادثه رساندند و تحقیقات جنایی آغاز شد.
نخستین بررسیها نشان داد زن و شوهر را یک آشنا به قتل رسانده و سرقت مهمی از خانه رخ نداده است. بنابراین، تحقیقات روی آشنایان خانواده متمرکز شد. کارآگاهان در نخستین شاخه از تحقیقات با زیر نظر گرفتن داماد خانواده و تحقیق درباره وی دریافتند او مشکلات خانوادگی شدید با پدر و مادر همسرش داشته است. وی که دو سال قبل با مریم ازدواج کرده بود، به علت بیکاری، سربار پدرزنش بود و مخارج زندگیاش را او تأمین میکرد. از سه ماه قبل و به دنبال کشته شدن برادرزنش در حادثه رانندگی، وی اصرار میکرد به خانه پدرزنش نقل مکان کند که با مخالفت شدید والدین همسرش روبهرو شده و همین موضوع به اختلاف آنها دامن زده بود. از سوی دیگر، در ادامه تحقیقات، کارآگاهان دریافتند داماد جوان طی چند روز گذشته، با شخصی به نام فرهاد، خریدار اموال مسروقه، ارتباط و تماس تلفنی داشته است. بنابراین، کارآگاهان به سراغ فرهاد رفتند و در تحقیقات دریافتند صادق چند روز قبل، یک رشته زنجیر طلا به وی فروخته است. بررسیها نشان داد زنجیر طلا متعلق به فاطمه، یکی از قربانیان، بوده که پس از قتل سرقت شده است. با کشف این اطلاعات، فرضیه قتل و سرقت به دست داماد قوت بیشتری گرفت و او بازداشت شد.
نفقه واجب که شامل هزینههایی است که شوهر در تأمین آنها مسئولیت دارد و باید آنها را فراهم کند عبارتند از: 1- فراهم نمودن مسکن مناسب 2- تهیه غذا و پوشاک 3- تأمین هزینههای درمانی (در صورتی که در خانه شوهر پیش آمده است) 4- فراهم ساختن وسایل زندگی مطابق شأن زن.
مرد جوان در حالی که منکر قتل بود، وقتی با مدارک مستند و محکمهپسند روبهرو شد، سرانجام لب به اعتراف گشود و ماجرای قتل پدر و مادر همسرش را تشریح کرد. «حدود ساعت 9 شب هشتم فروردین رفتم خانه پدر و مادر همسرم. سرگرم خوردن شام بودیم که یک بار دیگر موضوع نقل مکان به خانهشان را مطرح کردم و گفتم حالا که شما هم تنها شدهاید، من و مریم اینجا میآییم تا هم شما دیگر تنها نباشید و هم ما از پرداخت اجارهخانه راحت شویم. اما پدرزنم عصبانی شد و گفت اجازه چنین کاری نمیدهد و دیگر نمیتواند هزینههای زندگی ما را هم تأمین کند. با شنیدن این حرفها، جر و بحثمان بالا گرفت و از شدت عصبانیت، با یک میله آهنی هر دو را زدم. بعد هم با کارد به طرفشان حملهور شدم و حدود پانصد هزار تومان پول، زنجیر طلای مادرزنم و یک گوشی تلفن همراه را برداشتم و فرار کردم.»
تحلیل ماجرا از زبان دکتر محمود گلزاری
ازدواج و تشکیل خانواده، یکی از مسئولیتهای بزرگی است که تا فراهم نشدن شرایط و لوازمش اقدام به آن نه تنها سازنده و راهگشا نیست، بلکه ویرانگر و بازدارنده است. بعضی گمان میکنند به صرف بلوغ جسمی و جنسی، و بیشتر به خاطر به گناه نیفتادن پسر یا دخترشان باید برای او همسری برگزینند و کانون خانوادهای را بنا نهند. بیخبر از اینکه اگر ازدواج را نقطه اوج استقلال فرزندمان بدانیم و او را به پرندهای مانند کنیم که باید در بوستان هستی از آشیانه خانوادگی خود پرواز کند و در کنار جفت خویش- که او نیز از لانه گذشتهاش پر کشیده- بر بالای درخت سومی آشیان جدیدی را بسازد، این برون آمدن از خانه پدری و ساختن کاشانه نو و جایگزینی در آن نیاز به دو چیز دارد: داشتن بالهایی بزرگ و بگشوده برای پرواز و انگیزه و روحیهای بالا برای مستقل شدن.
شگفتانگیز و خندهآور نیست که جوجه بیبال و پری را از لانهاش جدا سازیم و در جای دیگری قرار دهیم و هر صبح و شام برایش آب و دانه ببریم و با این همه درماندگی و وابستگی او را مستقل و مسئول زندگی خود بدانیم؟
شرایط اصلی برای ازدواج یعنی پذیرفتن مسئولیت خانواده عبارتند از: بلوغ جسمی و جنسی، رشد عقلی و فکری، توانمندی برای اداره زندگی و سلامت روانی و اخلاقی. پسری که میخواهد تشکیل خانواده دهد انتظار میرود که در زمینه اقتصادی باید تواناییهای لازم را برای آغاز، تداوم و آینده زندگی داشته باشد. چه میدانیم از نظر فقه اسلامی نفقه زن بر عهده مرد است. نفقه یعنی پرداخت حقوق مادی دو قسم دارد: 1- نفقه واجب 2- نفقه مستحبی.
نفقه واجب که شامل هزینههایی است که شوهر در تأمین آنها مسئولیت دارد و باید آنها را فراهم کند عبارتند از: 1- فراهم نمودن مسکن مناسب 2- تهیه غذا و پوشاک 3- تأمین هزینههای درمانی (در صورتی که در خانه شوهر پیش آمده است) 4- فراهم ساختن وسایل زندگی مطابق شأن زن.
نفقه مستحبی یا اخلاقی این است که مرد هر چه در توان دارد نسبت به همسر و خانواده خود محبت نموده و زندگی آنان را توسعه بخشد.
دکتر احمد بهشتی در کتاب ارزنده «خانواده در قرآن» مینویسد: «در محیط خانواده وظیفه مرد است که از لحاظ اقتصادی، امکانات زندگی زن را فراهم کند و در مسیر مقدس همسری و مادری او را یاری دهد و حتی توسعه بر خانواده؛ در نظام خانوادگی اسلام از چیزهایی است که توصیه و سفارش شده است.» ملاحظه میکنید که قرآن هنگام طرح مسئله تأمین نیاز اقتصادی همسر، به آن جنبه «معروف» میدهد و چنان که آشنایان با فرهنگ قرآن میدانند «معروف» در برابر «منکر» است و از لحاظ لغت، معروف به معنای شناخته و منکر به معنای ناشناخته است و اولی در مورد نیکیها و دومی در مورد بدیها به کار میرود و در حقیقت میخواهد بگوید: اینکه مرد موظف میشود که نیاز اقتصادی همسر را تأمین کند، نباید اینگونه تلقی شود که به عنوان یک امر تحمیلی و سرباری است، بلکه همانگونه که عمل مادر، عملی است مقدس و از دل برخاسته، کار پدر نیز پاداش یک امر مقدس و برخاسته از اعماق دل و به عنوان تعاون و همکاری باشد. (ص 158-159)
در حادثه خونین و تأثرانگیزی که خواندیم عاقبت شر و نکبتبار مردی را میبینیم که بدون داشتن امکانات اولیه زندگی، بیمایه و بیکار و بیعار، با مریم ازدواج میکند و پس از دو سال تحمیل خود به پدر و مادر همسرش با ناسپاسی و سنگدلی آنها را که از او میخواستهاند به جای «خور و خواب و خشم و شهوت» مسئولیت زندگی خود را بر عهده گیرد به قتل میرساند و با فرومایگی زنجیر طلای مادر همسرش را به سرقت میبرد.
خداوند علی و فاطمه، پدر و مادر مریم را رحمت کند که اینگونه مظلومانه به قتل رسیدند اما کاش میدانستند که از اول نباید دخترشان را به مردی بیکار و بیتعهد و کج رفتار میدادند و ثانیا نمی بایست اینگونه مستقیم و درازمدت با حمایتهای مادی بیدریغ خود، بر وابستگی، تنبلی و طلبکاری او میافزودند. با خواندن این مطلب قرار نیست نتیجه بگیریم که تا فراهم نشدن امکانات و تسهیلات مالی زیاد ازدواج نکنیم. بلکه باید تا حدودی زمینه های ازدواج و برخورداری از توان حمایت خانواده را مهیا کنیم. در این زمینه بزرگتر های خانواده باید جوانان را زیر بال و پر خود بگیرند و به جای صید ماهی برای آنها ماهی گیری را به آنها بیاموزند . اگر چه آسان نمودن ازدواج از وظایف فرهنگی همه افراد است اما به آن معنا نیست که بدون مقدمات لازم و آمادگی کافی به این کار اقدام کنیم.
سپیده دانایی
12 مورد وجود دارد که دختر خانمها را در همان شروع انتخاب و تصمیمگیری برای ازدواج به اشتباه میاندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب همسر مناسب از این 12 خطا دوری کنید:
- تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاریها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیهتر باشد اما اگر زیاده از حد محافظهکارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش میآید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث میشود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.
- اگر تا یک سنی ازدواج نکردهاید و حالا فکر میکنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذرهبین قرار دادهاند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله میگویید، اشتباه میکنید.
- مقایسه همیشه کار را خراب میکند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفتهاند، مقایسه کنید، مطمئنا نمیتوانید تصمیم درستی بگیرید.
- اگر از آن دسته آدمهایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیدهاید، اشتباه میکنید. اگر به هر دلیل موقعیتهایی را در گذشته از دست دادهاید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.
اگر به هر دلیل موقعیتهایی را در گذشته از دست دادهاید، دیگر به آن فکر نکنید پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید
- بعضیها به خودشان اجازه نمیدهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد میکند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث بیمنطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلیها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شدهاید.
- گاهی بعضی دختر خانمها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر میکنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمیگیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلیها بهتر به نظر میرسند.
- در مواردی، دختر خانمها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آیندهشان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمیافتد، فورا دلسرد شده، عقب میکشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشتهاید. با این کار واقعبینی را کنار گذاشتهاید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.
- مرد ایدهآل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایدهآل فیلمها کاملا فرق میکند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلمها تعلق دارند.
- گاهی دخترها سراغ فردی میروند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمیتوان زندگی کرد.
- تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.
- بعضی دختر خانمها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر میکنند به دلیل رفع نیاز مالی میتوانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانمها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد میکنند و نمیتوانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود میرنجانند.
- ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب میشوند. اگر به هر دلیل بار مسئولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصیتان فکر کنید و موقعیتها را از دست ندهید.
ترجمه: دکتر محمد علی تقی پور
منبع: سایت علمی دانشجویان ایرانی
زمانیکه صحبت از "ترس از تعهد" به میان می آید می توان آن را به زبان ساده به این شکل توصیف کرد: "نوعی ترس غیر واقعی از پیمان بستن، تعهد دادن و پذیرا شدن التزام برای باقی ماندن در یک ارتباط ثابت و صادقانه در کنار یک شخص دیگر برای همیشه" این در حالی است که بسیاری از افراد مجرد بر این باورند که متعهد شدن یعنی دست کشیدن از تمام آزادی های فردی.
این نوع ترس برای افراد مجرد کاملاً عادی و طبیعی است. بیشتر افراد مجرد تصور می کنند که با ازدواج و قبول تعهد، امنیت و آسایشی که زندگی مجردی به آنها می داده را از دست خواهند داد. به هر حال هر برهه از زندگی مزایای خاص خود را به همراه دارد. دوران مجردی نیز خالی از لطف نیست: شما هر زمان که بخواهید به خانه می آیید و هر موقع که بخواهید خارج می شوید، لباس ها و ظرف های کثیف را تا هر زمانی که بخواهید به حال خود باقی می گذارید، و از وقت و پول خود هر طور که مایل باشید استفاده می کنید. در مقابل دیگران هر طور که بخواهید خودتان را نشان می دهید و می توانید ضعف ها و کاستی هایتان را پنهان کنید.
در اغلب زمینه ها "ترس" به این دلیل در افراد ایجاد می شود که به نحوی آنها را از موقعیت های مخاطره آمیز دور نگه دارد. به عنوان مثال برای یک انسان، کاملاً طبیعی و بجاست که از یک مار، صداهای بلند و مهیب، و یا بوهای ناخوشایند بترسد. او بدین طریق می تواند خود را از موقعیت های خطر آفرین مصون نگه دارد؛ اما برای خلق یک ارتباط اطمینان بخش و صمیمی با شریک زندگی، فرد باید با ترس های مختلفی روبرو شود و خود را پذیرای ریسک های عاطفی نماید.
با موفقیت انجام دادن این هدف نیازمند آن است که: "به چیزی که از دست می دهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای آن بدست می آورید – اعتماد، صمیمیت، نزدیکی – " شما با قرار گرفتن در یک رابطه ی صادقانه و عاشقانه از کلیه ی مزایای آن بهرمند خواهید شد.
حال این کار را چگونه باید انجام دهید؟
گام اول – ابتدا باید مطمئن شوید که می خواهید زندگیتان را با فرد دیگری تقسیم کنید. بسیاری از افراد مجردی که نمی توانند تعهد را قبول کنند دلیلشان این است که نمی توانند تصمیم بگیرند که آیا واقعاً کسی را می خواهند یا خیر. ابتدا باید اهداف زندگی را برای خودتان معین کنید تا بعد بتوانید به آنها دست پیدا کنید. پس باید کار را با تعیین خواسته هایتان شروع کنید.
گام دوم – از ترس هایتان آگاه شوید. ببینید در چه زمینه هایی ترس بر شما غلبه می کند و تشخیص دهید که چه چیزی سبب می شود که از دست یافتن به اهدافتان باز بمانید. باید بدانید که وجود ترس هایی نظیر ترس ازعدم پذیرش، تغییر، و از دست دادن آزادی کاملاً معقول و طبیعی است. اگر از وجود آنها اطلاع داشته باشید، می توانید استراتژی هایی برای فائق آمدن به آنها ایجاد نمایید. یک چنین استراتژی ها و تکنیک هایی را می توانید با کمک گرفتن از یک دوست، مشاور و یا در صورت لزوم یک مربی، گسترش دهید. مربی به شما کمک می کند که فردی صادق باقی بمانید، توجه خود را به رابطه معطوف کنید، و اهدافی را که در سر دارید به راحتی دنبال کنید.
گام سوم – سرعت پیشرفت ارتباط را تنظیم کنید. تعداد زیادی از افراد مجرد در همان مراحل ابتدایی ارتباط و شناخت به دام شهوت و اشتیاق بیش از حد گرفتار می شوند . در حالی که زمان جهت تصمیم گیری برای آینده و ارزیابی و سنجش مناسب است و نباید خود را در این امر محبوس نمود . عده ی دیگری از افراد نیز هستند که آنقدر تعلل و درنگ به خرج می دهند که از نظر نقطه ی تمرکز اصلی و محدوده ی زمانی دچار مشکل می شوند. در حین اینکه آهسته و پیوسته به جلو پیش می روید باید به این مطلب نیز توجه داشته باشید که انجام چه کاری در چه بازه ی زمانی برای شما ثمربخش خواهد بود.
گام چهارم – تصمیم بگیرید که آیا قرار گرفتن در یک ارتباط متعهد، مد نظر شما هست یا خیر. یکی از راههایی که می تواند مهارت های متعهد شدن شما را تقویت کند این است که در مورد اهداف زندگی و آرزوهایی که در سر می پرورانید با هم صحبت کنید. همچنین جنبه های روحی و باطنی و شخصیت درونی خود را برای طرف مقابل آشکار نمایید. انجام این کار موقعیت های نابی برای تجربه ی اعتماد، صمیمیت و نزدیکی فراهم می آورد.
باید بگویم که یک راه قطعی نهایی نیز وجود دارد که اگر شما به مرحله ای رسیدید که احساس کردید باید آنرا انجام دهید، می بایست در انجام آن استمرار ورزید و آن را به تعویق نیاندازید .
سایت دانشجویان
اول میخواست با دختر همسایه ازدواج کند. دختر همسایه ظاهرش بد نبود. خوش قد و بالا بود و تنها هنرش این بود که به خواستگار نه بگوید.
به همین دلیل وقتی نادر برای خواستگاری قدم پیش گذاشت به هنرمندانهترین شکل ممکن به او یک نه بزرگ گفت:
آخر آقا نادر تو پیش خودت چی فکر کردی که اومدی خواستگاری من. مایه آبرو ریزیه به خدا. مهندس فلانی و دکتر بهمانی آمدند خواستگاری من چون خوشتیپ نبودند و هنوز خانه نخریده بودند جوابشان کردم. تو که نه خوشتیپی نه دکتری نه مهندسی نه خانه داری و نه حتی یک ماشین دهه50 که بگیم میتونی خرج خودت را در بیاری. خداییاش چی فکر کردی که پاشدی اومدی خواستگاری؟
نادر اول بهت زده شد. بعد تعجب کرد. بعد دوباره بهت زده شد، اما بهتش از یک نوع دیگری بود. بهت اولی برای این بود که چقدر این دختر پررو است. بهت دومی برای این بود که فکر کرد چقدر من خودم را دست بالا گرفته بودم و پای حساب و کتاب که آمد وسط انگار هیچی نداشتم.
این بود که آقا نادر گزارش ما عزمش را جزم کرد و حسابی درس خواند تا مهندس مملکت بشود. وقتی شد سنش به 26 رسیده بود، اما تمام این مدت فقط درس خوانده بود. بعد خواست با یکی از دخترهای مقبول دانشگاه ازدواج کند اما ترسید. پیش خودش گفت میگوید درست است که مهندس مملکت هستی اما مگر من چی هستم؟ برگ چغندر؟ مهندسی که باش. کارت کو؟ خانهات کو؟ اصلا پرستیژ و طبقه اجتماعی داری؟
به خاطر همین پا روی دلش گذاشت و6 ـ 5 سال دیگر هم کار کرد و پول جمع کرد. پول روی پول گذاشت و یک خانه خرید.
بعد دوباره کار کرد و کار کرد 4 ـ 3 سال دیگر هم گذشت و او یک ماشین خرید.
طی این 9 سال سابقهکاری مدیر هم شد و ارتقا پیدا کرد و چند سال بعد هم خانه قبلیاش را فروخت و بالای شهر خانه خرید.
حالا او شده بود یک مهندس همه چی دار و آماده ازدواج فقط دیگر موی زیادی نداشت که موقع خواستگاری هی دستش را داخل آن فرو کند و پز بدهد. او داشت 40 ساله میشد و دیگر به زن گرفتن فکر هم نمیکرد. گاهی باخودش فکر میکرد: من بروم زن بگیرم حاصل این همه زحمتم را یک دفعه دو دستی تقدیم کنم که چه؟ یا زن نمیگیرم یا باید دختری را پیدا کنم که لیاقتش را داشته باشد.
شروع کرد به تهیه یک فهرست طولانی آن را هم به اصرار مادرش درست کرده بود.
دختر فلانی باربی است، ولی آشپزی بلد نیست.
دختر آن یکی مانکن است، اما همه چیزش مصنوعی است.
دختر این یکی دوست پسر داشته و به درد زندگی نمیخورد.
دختر همسایه دست راست نامزد داشته و من یک عشق دست اول میخواهم.
دختر همسایه دست چپ زیادی سفت و سخت راه میرود.
دختر همسایه پشتی همیشه به آدم اخم میکند.
دختر همکارم باباش رئیس است و میخواهد برای من هم رئیس بازی در بیارود.
دخترهای این دوره و زمانه لوس و پر توقع شدهاند.
دخترهای آن دوره و زمانه از زمانه عقب افتادهاند. اگر من 20 سال پیش ازدواج کرده بودم یک زن 20 ساله انتخاب میکردم. از لج دخترهای 20 ساله آن موقع که برایم ناز کردند و حالا ماندهاند روی دست بابایشان هیچ کدامشان را نمیخواهم.
این منطق آقا نادر بود که داشت مادرش را دق میداد.
واقعیت این بودکه مجموعه ای از شکستهای عاطفی و تردیدها و دودلیها و کمالگرایی تحمیل شده و نشده او را کسی ساخته بود که امروز با وسواس فکر میکرد و با وسواس انتخاب میکرد.
نادر میگفت حالا که این همه صبر کردهام باید دختری بگیرم که خودم را راضی کند و نشان دهم این همه صبر و بردباری ارزشش را داشته است. مهمتر از همه به آن دختر همسایه اولی که مرا جواب کرد نشان دهم تنها زن مناسب دنیا او نیست و برای من از او مناسبتر هم پیدا میشود. نمیدانست چه شده است، اما یک جورهایی هم از ازدواج میترسید حالا زندگی آرامی داشت که همهاش را خودش بهتنهایی درست کرده بود و سهیم شدن آن با دیگری که این همه ناز دارد برایش سخت بود.
پیدا کردن مردها و زنان (البته منظورم دختران و پسران است) سن بالایی که نمیتوانند برای ازدواج تصمیم بگیرند این روزها کار آسانی است. هر کدام از ما ممکن است چند نفر از آنان را بشناسیم.
اگر برای مردان مجرد سن بالا ازدواج سختگیرانه میشود و نسبت به انتخاب زوج خود وسواس بهخرج میدهند دختران مجرد مسن علاوه بر این مشکل با انتخاب نشدن نیز مواجه هستند.
اگر برای مردان مجرد سن بالا ازدواج سختگیرانه میشود و نسبت به انتخاب زوج خود وسواس بهخرج میدهند دختران مجرد مسن علاوه بر این مشکل با انتخاب نشدن نیز مواجه هستند. کارشناسان معتقدند ریزبینی، بینقصگرایی خسیس بودن، انعطافناپذیری، کنترلگر بودن، تردید ،ترسو بودن ،تلقینپذیری ،عدم اعتماد به نفس ،احساس حقارت و کمالگرایی انسان را به سمت وسواس در ازدواج سوق میدهد.
گرچه دقت لازم در گزینش همسر مناسب و توجه به ویژگیهای اخلاقی، رفتاری، معنوی و ظاهری او امری ضروری و سرنوشتساز است این کار نباید از حد متعادل و سودمند آن، خارج شود و به وسواس در انتخاب همسر مناسب بینجامد. داشتن معیارهای دستنیافتنی و ناممکن، به دنبال فرد ایدهآل یا همسری رویایی بودن، سختگیریهای بیمورد و نابجا، تردیدها و حساسیتها، احساس ناامنی کردن و آمادگی نداشتن برای گزینش شریک زندگی، همگی عواملی هستند که ازدواج را به تأخیر میاندازد. چهبسا با گذر زمان، همین باریک بینیهای بیاندازه، به شتابزدگی در امر ازدواج بینجامد.
در حالی که شتابزدگی و دقت کافی نداشتن در انتخاب همسر نیز پشیمانی و سرزنش دیگران را نیز در پی خواهد داشت. به هر حال وسواس در هر چه باشد، برای انسان زیانبار است و در انتخاب همسر، سبب میشود که انتخاب درست صورت نپذیرد.
منبع : روزنامه چهاردیواری
معاون مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی- اجتماعی زنان گفت: بررسی آمار میزان تجرد دختران دارای تحصیلات عالی بین یک دهه گذشته نشان میدهد که تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده دارای تحصیلات عالی از حدود 5 درصد به 16درصد رسیده است.
"ناهید رام پناهی" در گفتوگو با مهر با بیان این مطلب افزود: بررسی آمار مرکز آمار ایران حاکی از این است که میزان دختران هرگز ازدواج نکرده دارای تحصیلات متوسطه از 26درصد در سال 75 به 42درصد در سال 85 رسیده است.
وی تصریح کرد: نگاهی به این آمار نشان میدهد که بالا رفتن سطح تحصیلات باعث تجرد در زنان کشور شده است و موجبشده تا دختران کمتر به ازدواج تن دهند. معاون مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی- اجتماعی زنان اظهار داشت: برخلاف اینکه تحصیلات عالی تأثیر منفی بر افزایش ازدواج دختران داشته است ولی اطلاعات اخیر ارائه شده از مرکز آمار حاکی از این است که این روند بر افزایش طلاق مؤثر نبوده است.
وی ادامه داد: مقایسه آمار فعلی با یک دهه قبل نشان میدهد که طلاق در قشر تحصیلکرده به میزان قابلتوجهی افزایش پیدا نکرده اما درصد مجردان دارای تحصیلات عالی بهصورت قابلتوجهی افزایش پیدا کرده است.
"رام پناهی" همچنین در مورد آمار زنان و مردان مجرد کشور گفت: اگر تعداد زنان و مردان هرگز ازدواج نکرده را در رده سنی بین 15 تا 34 سال در نظر بگیریم میبینیم تعداد مردان مجرد در این دوره سنی 2میلیون و 600 هزار نفر بیشتر از تعداد دختران مجرد است.
وی افزود: اما درصورتی که بین رده سنی دختران و پسران مجرد 5سال اختلاف قائل شویم نشان میدهد که تعداد دختران 15 تا 29 ساله هرگز ازدواج نکرده از تعداد پسران 20 تا 34ساله مجرد، یک میلیون و 300هزار نفر بیشتر است.
وی تأکید کرد: مقایسه این آمار نشان میدهد که اگر اختلاف سن زوج و زوجه در ازدواجها کمتر شود به قدری به حل این بحران کمک میشود ولی درصورتی که این روند انتخاب همسر از سوی پسران که تمایل به ازدواج با دخترانی با چند سال اختلاف سنی دارند ادامه پیدا کند، تعداد تجرد قطعی در دختران افزایش مییابد.
اگر چه کاهش اختلاف سنی می تواند تا حدودی مشکلات ازدواج را در میان جوانان کم کند، اما باید مراقب باشیم که همین عامل، زمانی به عامل برانگیزاننده طلاق تبدیل نشود . لزوم تفاوت سنی در میان دختر و پسر و بزرگتر بودن پسران در ازدواج بر همگان واضح و مبرهن است. دختر و پسر دارای نیاز های جسمی و روحی هستند که عامل سن در کیفیت و کمیت نیاز ها نقش تعیین کننده دارد .
اگر عامل سن را در این میان بیش از حد کم اهمیت جلوه دهیم می تواند مشکلات خاص خود را به دنبال داشته باشد . تفاوت سنی تعدیل نشده مانند بمب ساعتی است که شاید عوارض خود را در چند سال آینده نمایان سازد . البته هیچ گاه نمی توان بر اساس استثنائات تصمیم گرفت یا قضاوت نمود . شاید مواردی از ازدواج بوده است که با وجود بزرگتر بودن خانم موفقیت بالایی را به همراه داشته است اما روان شناسان همواره معایب این امر را در روال عادی گوشزد نموده و افراد را از چنین ازدواج هایی نهی می کنند . بنابراین کاهش تفاوت سنی عروس و داماد باید در حد اعتدال انجام شود و در این موضوع با دقت بیشتری باید سخن گفت .
همشهری
گرایش به تجملات در مراسم ازدواج از مشخصههای ازدواج سالم نیست...
1- وقتی قصد ازدواج میکنید و با کسی وارد چنین رابطهای میشوید باید در قدم نخست و قبل از اینکه به سمت عواطف شدید بروید و حس دلباخته شدن به شما دست بدهد، بسنجید که آیا با او در تناسب هستید یا نه؟ آنچه در دین ما هم تحت عنوان همکفو بودن بیان شده است.گاه ازدواج برای آن با مشکل مواجه می شودکه دو خانواده در تناسب با هم نبوده اند. سبک تربیتی و فضایی که این دختر و پسر در آن رشد کردهاند متفاوت است و برای همین شکلگیری شخصیتهای آنها در تضاد با هم است. چهطور میتوان انتظار داشت دختری که در فضایی بزرگ شده که به زن اهمیت فراوان میدادهاند با پسری که قدرت مطلق خانهشان، مرد بوده است ازدواج خوبی داشته باشند. مصداق دو پادشاهی میشوند که در یک مُلک نمیگنجند. بسیارند زن و شوهرانی که پس از سالها زندگی تازه میفهمند که ازدواجشان اشتباه بوده و تناسبی بین خانوادههای آنها نیست.
تناسب خانوادگی یکی از چند تناسبی است که باید وجود داشته باشد. تناسب فرهنگی، یعنی ارزشگذاری و باید و نبایدهایی که شما تحت تاثیر آن پرورش یافتهاید که آن نیز بسیار مهم است. مثلا اگر در خانوادهای به فرزندان آموخته شود ارزش آدمها به پول و ثروت آنهاست و در خانواده دیگر ارزش افراد را به میزان تحصیلات آنها بدانند، و یا نحوه روابط خانم و آقا در فرهنگ های مختلف ، متفاوت باشد، قطعا عدم ارزشگذاری یکسان مشکلساز خواهد شد و تناقضهای دیگری هم بر سر همین فرهنگهای متفاوت پیش میآید. در مجموع باید ارزش های خانوادگی با یکدیگر از سنخیت قابل قبولی برخوردار باشد .
تناسب اعتقادی هم از آنجا که اعتقادات جنس محکمی دارد (هر اعتقادی که فرد داشته باشد خواه مسلمان، مسیحی، بودایی و حتی لائیک) و برای افراد محترم است باید وجود داشته باشد. تناسبهای دیگری مثل تناسب اقتصادی و اجتماعی نیز ضروری هستند و اگر هر کدام نباشند سلامت ازدواجتان به مخاطره میافتد. حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای ازدواج همه این تناسبها را در نظر گرفتند و به همین خاطر بود که دختر پیامبر با داشتن خواستگاران ثروتمند و یا کسانی از بزرگان مکه و مدینه کسی را انتخاب کردند که در تناسب اقتصادی و خانوادگی (پیامبر در شیوه تربیتی و نوع نگاه حضرت علی (ع) نظارت داشتند و مانند دخترشان به اخلاقیات او واقف بودند) و اعتقادی یکدیگر بودند.
2- فراموش نکنید در ازدواج سالم شرایط و مراسم دست و پاگیر و تجملات آنچنانی جایی ندارد. همه چیز از مراسم گرفته تا خرید در حد معقول انجام میشود. عروس و داماد سعی میکنند خودشان به تنهایی به خرید عروسی و مهیا کردن خانه و زندگی بپردازند. هرگز حرمتها و حریم موجود بین یکدیگر را به خاطر مسایلی چون جهیزیه و خرید عروسی و مکان برگزاری آن از بین نمیبرند و روابط محبتآمیز و بر پایه احترام را قربانی این نکات فرعی نمیکنند. آقای داماد مراقب باشد که قرار نیست خرید عروسی را وسیله ای برای محکم کردن نظرات خود در اقتصادی زندگی کردن بداند و عروس خانم هم بداند که خرید عروسی عرصه کامل کردن نیاز های برآورده نشده مجردی نیست .
3 -از آنجا که خیلی زود داشتههای زندگیمان برای ما عادی میشوند؛ حتی اگر این داشتهها در حد بالاترین و لوکسترین مدل ماشین و وسایل خانه باشد، بهتر است خانوادهها و حتی خود جوانان بدانند نباید با فراهم کردن نهایت وسایل رفاهی جلوی انگیزه تلاش و پیشرفت خود را بگیرند. گاهی اوقات والدین و خانوادههایی که تمکن مالی خوبی دارند با دادن جهیزیه غیرعادی و فوقالعاده و یا برگزاری مراسم خاص و یا دادن هدایایی مثل اتومبیلهای گرانقیمت هنگام ازدواج فرزندشان انگیزه حرکت و تلاش او را برای ساختن زندگی میگیرند و سطح توقع فرزندانشان را بالا میبرند. برای همین است که جوانها هیچ انگیزهای در خود نمیبینند. برنامهای ندارند که با همسرشان تلاش کنند و مثلا بتوانند تا دو سال آینده فلان ماشین یا تلویزیون خاص را بخرند چون همهچیز در اختیارشان هست. اینها همان بچههایی هستند که آنقدر از والدین خود سرویسهای آنچنانی دریافت میکردند که هرگز از دریافت یک بسته مدادرنگی در مدرسه خوشحال نمیشدند.
خوب است چنین خانوادههایی یا جوانهای آنها خودشان تصمیم بگیرند فقط به اندازه کفایت و لزوم خرید کنند یا مراسم بگیرند تا پس از ازدواج نیز انگیزههایی برای کسب آنچه ندارند، داشته باشند.
دکتر بهرامی
تاثیر روابط دختر و پسر بر ازدواج
محققان معتقدند انسان به حکم غریزه و نیازهای عاطفی و روانی و جنسی خود در شرایط پس از بلوغ و بروز هیجانات، خواهناخواه تمایل به همصحبتی و ارتباط با جنس مخالف را دارد. در این میان، تمایلات جنسی و ارضای آنها نقش پررنگتری ایفا میکند .
هویت جنسی انسان بخشی از شخصیت و هویت طبیعی اوست که باید به گونهای سالم و مناسب تحقق یابد و به کمال و پختگی لازم برسد. دختر و پسر باید در رابطهای تعریف شده و در فضای عاطفی و روانی سالم به رفع نیازهای اساسی خویش بپردازند و این جز با ازدواج و پیمان زناشویی و روابط مشروع قانونمند ممکن نیست.
جوامع غربی که روابط بیقید و بند دختر و پسر را ترویج کردهاند، درتحقیقات خود دیدهاند که روابط دختر و پسر پیش از ازدواج اساسا تاثیری در ثبات و تداوم روابط زناشویی و تضمین خوشبختی آنان ندارد.
تاثیرپذیری منفی جامعه و خانوادهها از سایر فرهنگها و ارزشها (مثلا فرهنگ غرب)، گرفتاریهای خود را به همراه دارد که مهمترین آنها تضاد با فرهنگ دینی و ملی در بسیاری از موارد است.
نمونههای عینی در کشور ما نیز چنین نتایجی را نشان میدهد و درصد بالایی از طلاقها میان همسرانی اتفاق میافتد که این قبیل روابط را داشتهاند. والدینی که فرزند نوجوان یا جوان دارند باید از خود بپرسد که چرا فرزند جوان آنها باید سرگشته و سرگردان بماند؟ آیا رفت و آمد او با غیر همجنس، او را از سرگردانی نجات میدهد یا به مراتب بر مشکلات خواسته یا ناخواستهاش میافزاید؟ انجام فعالیتهای درسی، هنری، ورزشی، مسافرت، گردش و رفتار صمیمانهتر با والدین و خواهران و برادران، ارتباط نظارتشده با همکلاسیها و بسیاری از فعالیتهای سالم دیگر، او را از سرگردانیهای مختص سن و سال او نجات میدهد.
جهان نیوز
بسم الله الرحمن الرحیم
پیشنهاد می شود هر مقاله را جداگانه درج نمایید.
ضمنا شما میتوانید لینکblogsky که درج گردیده(
powered by blogsky.com)حذف نمایید. برای اینکار به ویرایش قالب رفته و جاییکه آن مطلب(
powered by blogsky.com)درج شده ر به نام دیگری مثلا
powered by azahraدرج نماید و به جای آدرس آن (http://www.blogsky.com/)آدرس وبلاگ خود را قرار دهید.
ضمنا از درج لینک ما در وبلاگتان متشکریم.